چاپ
دسته: آخرین مقالات
بازدید: 3166

hekayat2 thumb

قسمت 5 داستان میرزا طبب خیلی کوتاه نوشته شده است .

 وقتی میرزا استبان و میرزا طبیب با هم روبرو شد ند ، مبرزا طبیب بدو بدو به سوی میرزا استهبان آمد و او را در آغوش گرفت .

میرزا در آغوش میرزا استهبان بود و متوجه اشاره های راجو و میرزا استهبان نشد ، فقط احساس کرد پشتش خیلی شدید سوخت و بعد از اون دیگه چیزی نفهمید.

ادامه ماجرا در قسمت بعد 

نویسنده : کانب میرزا