جمعه گذشته هفتمین روز از غرق شدن دو جوان گلیداغی در دریا بود.
به گزارش اترک : کی فکر می کرد که این دو جوان که برای کار و تلاش به شمال رفته بودند ، در هنگام برگشت ، تصمیم بگیرند به دریا بروند تا تن خسته و خاکی خود را به آب دریا سپرده و پاک و بی آلایش به خانه بازگردند ؟
آری داود مرادی و دوستش که به همراه کمباین دروگر شالی برای کار به شمال رفته بودند ، در هنگام برگشت به منطقه ، تصمیم می گیرند به دریا بروند و بعد از شنا مقدمات برگشت را فراهم کنند .
اما به دریا رفتن همان و غرق شدن در دریا همان !
هرچند به نا به شنیده ها ، دریا مواج بوده و عدم توجه به هشدارها باعث این حادثه می شود ، ولی به هر حال داود و دوستش دیگر در بین ما نیستند.
برای مراسم هفتمش به بخش گلیداغ رفتیم .(داود مرادی را از قبل نی شناختیم)
در منزل آنها که نشسته بودیم ، ناگهان صدای بوق بوق زدن ماشینهای شادی را شنیدیم . گویی مراسم جشن عروسی یکی از اهالی بود .
با خودم گفتم : یک سو مرگ و یک سو عروسی