اشکهایی کز برای درهم است، اشک تمساحم جلویش ره ندارد.
می گویند: سرکار خانم و مدافع حقوق بهاییان، برای حقوق بشر رعایت نشده در ایران اشکهایش جاری شده و از این بابت از همه غذرخواهی کرده است که چرا مردم ایران حقوق بشر ندارند.
سرکار خانم عبادی، حقوق دان و برنده ی جایزه ی نوبل، چرا برای حقوق بشر رعایت نشده در آمریکا کاسه ی چشمهایت مانند کویر لوت می شود و یا شاید هم خشک تر از کویر لوت و به مانند صحرای آریزونای آمریکا!
خانم عبادی گویی شما کشتارهای مردم بیگناه را در سوریه، عراق و دیگر مناطق جهان نمی بینید؟ گویی شما نمی بینید که چگونه هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی خانه های مردم مظلوم افغانی و پاکستانی را به بهانه ی تروریسم بمباران می کند و زنان کودکان شیرخواره ی مسلمان درون خانه های خودشان و در عین آزاده بودن نه مانند شما اسیر و برده ی پول و نوکر کمی احترام دروغی شدن، به شهادت می رسند!کجایی خانم عبادی که برای این ظلم ها اشکی از چشمهای خشکت جاری شود؟
اشکهایی کز برای درهم است اشک تمساحم جلویش شرمنده است
اشک پولی ارزشش صبح امروز است و بس
صبح فردا ، هرچه اشکت لازم آید از برایت بسته است
باش تا اسب دوران تو هم لنگک زند.
فراموش نکن تو هم روزی خواهی مرد و آن وقت تازه بیدار خواهی شد و چه دیر است آن زمان!!!