برخی از مدارس دولتی به بخش خصوصی واگذار می شوند.
بی شک خبری که در این چند روز نقل محافل و مجالس گشته خبر واگذاری مدارس دولتی به بخش غیر دولتی است. نگارنده در این نوشتار بر تلاش مسئولین و دلسوزان نظام و بالاخص مسئولین این حوزه واقف بوده و هست اما صرفاً در راستای روشن شدن افکار عمومی بر ابعاد این مسئله چند نکته ای را در حد بضاعت خود خدمت دوستان عارض می شود.
از آنجا که از دل و جان بر این باوریم که آموزش و پرورش در حوزه تعلیم و تربیت نقش کلیدی و همه جانبه در هدایت نسل آینده کشور دارد. اما مهم ترین عامل خطا و انحراف، در تفکر انسان است که بتدریج ساخته های اوهام و خیالات را به جای واقعیات می پذیرد و باورهایشان را بر پندار و گمان خود استوار می نماید.
بی شک آموزش و پرورش در اجرای سیاست های خود دارای اهداف و برنامه های بلند مدتی است که یکی از این سیاست ها، سیاست های حمایتی آموزش و پرورش از مدارس غیر دولتی است. این سیاست ابلاغی از وزارتخانه دارای 7 محور اساسی است. که مهمترین بخش های آن کیفیت بخشی، تامین منابع انسانی و واگذاری بخشی از امور تصدی گری آموزش و پرورش به بخش غیر دولتی است. اما در این راستا با نگاهی گذرا بر این سیاست ها این سوال در ذهن والدین ایجاد می شود که قطعاً اجرای هر برنامه ای آن هم برنامه ای کلان بی شک جدول زمان بندی خاصی دارد اما چرا این سیاست با این حجم کاری، تا دهه اول مهر نیز اجرایی نشده آیا بهتر نبود آموزش و پرورش از مرداد و یا از شهریور به این واگذاری فکر می کرد تا معلمان، والدین و بیشتر از همه دانش آموزان دغدغه ای نداشته باشند و با آسودگی خاطر درسهایشان را شروع می کردند. آیا در این فرصت کم برای بروز شدن و آشنایی نیروها با تغییرات کتب آموزشی تدابیری اندیشیده شده است؟؟!!
در راستای کیفیت بخشی آیا تصمیمات اتخاذ شده صرفاً در قالب دوره های بدو خدمت و ضمن خدمت بر این کیفیت بخشی تاثیر خواهد گذاشت؟همچنین میزان اعتبارات تخصیص یافته از محل اعتبارات سرانه کیفیت بخشی رقم قابل توجهی است یا نه؟
از طرفی در این شهرستان مدارسی که به عنوان طرح پایلوت جانمایی شده تماماً مدارس روستاهای نوار مرزی و دورافتاده می باشد که به نوعی روستاهای دارای فقر فرهنگی است. آیا بهتر نبود چنین طرح هایی برای روستاهای نزدیک شهر جانمایی می شدند چرا که روستاهایی که محروم و مرزی هستند قطعاً نیازمند معلمین با تجربه است تا به نوعی با فقر فرهنگی مبارزه کند و در نگاه دیگر استفاده از نیروهای جدید در مناطق مرزی که بعد مسافتی زیادی با مرکز شهرستان دارد و تدریس کتب جدید توسط این نیروها بی شک بلااشکال نخواهد بود لذا در صورت وجود اشکال در تدریس مراجعه به مرکز شهرستان و یا دسترسی به اینترنت با مشکل مواجهه نخواهند شد.
اما سوالی که شاید بیش از همه فکر والدین را درگیر کرده این باشد که آیا با این روند، آموزش و پرورش به سمت خصوصی شدن پیش می رود؟؟ چرا که به تجربه ثابت شده واگذاری بسیاری از طرح ها به بخش غیر دولتی نهایتاً خصوصی شدن را به دنبال داشته است که یک نمونه آن طرح نظارت گندم توسط مهندسین ناظر بخش کشاورزی بود که در سال اول 100% حق الزحمه کارشناسان بر عهده دولت بود در سال دوم 70 به 30 شد و ...
نگاهی دقیق به عمق مسئله موجب انگیزش این سوال می شود که آموزش و پرورش با این روند در جهت صرفه جویی مالی است چرا که با سرانه های تعریف شده در آیین نامه این نوع مدارس و از طرفی استفاده از نیروهای جدید با یک چهارم حقوق معلمان رسمی بیشتر به صرفه جویی مالی سوق شده تا به کیفیت بخشی.
و در کلام آخر از آنجا که در راهبرد های کلان سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به توسعه و نهادینه کردن عدالت آموزشی و تربیتی در مناطق مختلف کشور و تقویت آموزش و پرورش مناطق مرزی با تاکید بر توانمند سازی معلمان و دانش آموزان این مناطق با تمرکز بر کیفیت فرصت های تربیتی هماهنگ با نظام معیار اسلامی توجه شده امید است این برنامه در سیاست های کلی مقام معظم رهبری، سند چشم انداز بیست ساله کشور برای رسیدن به افق 1404 و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش جایگاه خوبی داشته باشد.
گالان-دلسوزی از شهرستان مرزی مراوه تپه