سرویس ظنز سیاسی اترک از زندگی بزرگترین خیر ناشناس در زندان می نویسد.
طنز سیاسی اترک، ای دنیا من هستم بزرگترین خیری ناشناس عالم که دست بر قضا برخی از تنگ نظران چشم خیرات های مخفیانه مرا برنتافتند و با هزاران بهانه به زندانم انداختند و امروز همنوا شده ام با موجوداتی که تا به حال در عمر شریفم به چشم ندیده بودم.
آری موجوداتی که سوسکند و حقیر و کوچک و تحمل بزرگی همچون مرا ندارند.
مرا وارد زندان کردند به گمان اینکه دیگر کارهای خیری از من به صورت مخفیانه صورت نخواهد گرفت، اما آنها که مرا می شناسند می دانند که اصلا خیر رساندن در خون من است آنهم به صورت مخفیانه!
من همانم که کسی ندانست چگونه با قدرتی عجیب به عده ای محروم در سال 88 خیرات کنم و آنها با کمکهای عام المنفعه این حقیر شهری بزرگ را در امنیت کامل قرار دادند!
الان یک ماهی است که در زندانم و هم بندی های مظلومم کسانی هستند که به خاطر هیچ به زندان افتاده اند!
آنها کسانی هستند که به نان شب محتاج بودند و به خاطر به دست آوردن لقمه نانی مثل من حقیر به زندان افتاده اند!
به پاپی و برو بچ گفتم صندوقی درست کنند و برای این مظلومان کاری کنند تا آنها از این محبس در آیند!
چقدر به این زندان آمدن نیاز داشتم .اینجا برای خودش دانشگاهی است برای کسانی مثل من که فقط به دانشگاه رفتم عادت دارم و همیشه به دنبال علم و تحصیل هستم!
خلاصه خیلی چیزها در اینجا یاد می گیرم و اینجا به من می گویند عمو خیری!
این اولین نامه من از زندان است .
از طرف عمو خیری ، خیری که جهان هم خیرات مخفیانه اش را نخواهد دید!