اسلام را نگاه کنید، در همان بیست سال اول به اندازه ای چهره های درخشان طلوع می کند که در هزار سال ایران باستانی هرچه می گردی یکیش را نمی یابی.
به گزارش راه اترک بر اساس سیاست از پیش تعیین شده برای ایجاد دو دستگی در بین آحاد مردم، دشمن از هر وسیله ای سوء استفاده می کند و اینک ، یکی دو سالی است که دست بر روی شخصیتهای استوره ای سرزمین مان ایران گذاشته و سعی دارد که این استوره ها را جایگزین اعتقادات دینی امروزمان نماید.
دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی و کامل ترین دین انسان ساز است که تمام اندیشمندان جهان اعم از مسلمان و غیر مسلمان به اندیشه ژرف آن اذعان دارند.
اما چرا دشمن دست به این کار می زند؟
شهید دتر شریعتی در خصوص خدمات اسلام به مردم ایران و نتایج اعتقادات اولیه ایرانیان قبل از اسلام چنین می نویسد:
به قلم دکتر علی شریعتی
«اسلام را نگاه کنید، در همان بیست سال اول به اندازه ای چهره های درخشان طلوع می کند که در هزار سال ایران باستانی هرچه می گردی یکیش را نمی یابی!
این اواخر، در زمان انوشیروان و بعد از او به اسم چند طبیب و حکیم بر می خوریم اما چه زود دماغ سوخته می خرند! اسم ها همه خارجی است، بختیشوع و… آری، این ها دانشمندان روم شرقی اند که از ترس مسیحی شدن ژوستی نین دررفته اند و به اینجا آمده اند و دانشگاه گندی شاپور را ساخته اند، پناهندگان سیاسی اند. پس اوّلین دانشگاه ما را هم در عصر طلایی باستان، یونانی ها ساختند!
پس چرا پس از اسلام، همین ملّت یائسه و عقیم، چنان یکباره شگفت و بنیانگذار دانشگاه ها و مدرسه ها و کتابخانه های بی نظیر در عالم (حتّی امروز) و صاحب آن همه کشف و کرامات در عالم بشری شد و سلطه نبوغ علمی و هنری و فکری و سیاسی اش از چین تا شمال افریقا و جنوب اروپا سایه افکند و دامنه اش تا قلب اروپای قرون وسطی و رنسانس و اروپای جدید هم رفت؟
باز هم انقلاب، انقلاب فکری، ایمان داغ و نو و دگرگون کننده روح و نژاد و بینش و همه چیز! ایدئولوژی! آنچه خودجوشی و آفرینندگی و بارآوری و فرهنگ و تمدن راستین خلق میکند!
و چه دوستی خاله خرسه ای است دوستی ایران دوستان خیلی خیلی… بله! که به علّت دشمنی آلامد با اسلام، خط بطلان بر روی این همه سرمایه هایی عظیم و افتخارات شخصیّت ساز و گرانبهای پس از اسلام می کشند، که هیچگاه نژاد ایرانی این چنین ندرخشیده و اسناد این گونه زنده و موجود که دنیا بدان معترف است، از قدرت نبوغ و خلاقیت و شایستگی ذاتی خود در دست ندارد.
و آنگاه پس از تحقیر یا کتمان این فرهنگ و تمدن عالمگیر (اسلام) باید بدوند، دنبال سند قومیّت و افتخارات باستانی و چون چیز قابلی گیر نمی آورند، ببافند که بله، نخیر بوده، خیلی هم بوده، اما همین عرب ها از بین برده اند، بوده، خیلی هم بوده، اما اسکندر ملعون برداشته و با خودش برده به یونان و بعد از روی همان «بُُرده ها»ی ما، آن همه فیلسوف و هنرمند و دانشمند و ادیب درآمده و یونان، یونان شده است.
خوب، به چه دلیل؟ به دلیل عقل! یعنی ممکن است یک ملّت بزرگ و نامی و نیرومند و متمدّن مثل ایران دوره هخامنشی و اشکانی و ساسانی چیز حسابی نداشته باشد؟ فیلسوف و شاعر و متفکّر و دانشمند و نویسنده نداشته باشد؟ نخیر! پس داشته است! بله! خوب، برده اند! البته! همین اسکندر یا عرب ها برده اند! پدرسوخته ها! حتی اسم فیلسوف ها و شاعرها و نوابغ بزرگ ما را هم بی شرف ها برده اند.
خوب حالا تکلیف ما چیست؟ هیچی فحش بدهیم به عرب ها و اسکندر و کودکانمان را از کودکی با بغض و دشمنی با این ها بار آوریم تا فردا که بزرگ شدند بدانند که چه کسانی آنها را به این روز انداختند، تا دیگر گول اسکندر و عمر و یزید بن مهلب را نخورند و با پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک که تنها باقیمانده فرهنگ عظیم باستانی ما است زندگی کنند! احسنت!»(منبع: سایت راه راستی)
منبع:
بازگشت به کدام خویش؟، علی شریعتی، صفحه ۲۱۴ ـ۲۱۷
نکته: چرا شبکه های ماهواره ای این روزها مدام بر طبل زرتشت گرایی می کوبند و به مبارزه با اعتقادات مسلمانان ایرانی می پردازند؟
چرا این عده وقتی به نفع آنان است به بزرگ نمایی امثال دکتر شریعتی می پردازند و وقتی همین دکتر شریعتی مخالف آنان سخنی گفته، سخنان دکتر را چنان در سکوت می گذارند که انگار وی را نه می شناسند و نه اصلا دکتر شریعتی حرفی برای گفتن در این زمینه داشته است؟
در این زمینه می توان به کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران دکتر شهید مطهری هم مراجعه نمود.
انتهای پیام/جامی