عباس عبدی، از چهره های اصلاح طلب کشور در مطلبی که در سایت ایرنا منتشر شده به طور ضمنی، هدف جریان جاری دولت را جدایی دین از سیاست اعلام می کند.
به گزارش راه اترک، طبق برداشت مردمی از دوران ریاست جمهوری دولتهای مستقر در کشور از بعد از انقلاب، دولت نهم و عملکردش در وجهه عمومی قابل قبول بوده و در این بین حتی 2 سال اول دولت دهم نیز مورد قبول مردم قرار دارد.
اما 2 سال آخر دولت دهم مقدمه برنامه ای بود برای روی کار آمدنی دولتی که چه عمدا و یا حتی غیرعمد، باید طوری عمل می کرد که به نوعی نارضایتی عمومی به خورد مردم خورانده شده و مردم به این باور برسند که امیدی به آینده کشور به شکل و سیاق اصل حاکمیتی فعلی نباید داشته باشند.
شکل گیری دولت یازدهم به نوعی در شکل گیری این رویه آنچنان عمل کرده که برخی تحلیل گران این حرکت را طبق یک نقشه از پیش تعیین شده می داننند.
شعارها و مطالب مطرح شده در تبلیغات، طرحهای مذاکراتی، خرد شدن غرور ملی، گرانی، برشکستگی کارخانه ها، شکست در برجام، جلوگیری از رشد کشور در علم به خصوص در توسعه علوم فضایی و ... از جمله اقداماتی بود که در 4 سال اول دولت یازدهم انجام شد و در 4 سال دوم هم با برنامه ریزی خاص و استفاده از جنگ روانی و حمله به خیلی از چیزها مانند اتفاقات اوایل انقلاب و انتساب آن به برخی از افراد مانند آیت الله رئیسی و ... که البته فقط مطرح شد و سندی هم از بابت آن ارائه نشد، موجب ادامه کار دولت یازدهم شد.
در دولت دوازهم هم تقویت و ادامه افزایش قیمتها، گسترش نارضایتی در جامعه ، انجام پروسه حذف موسسات مالی به طور گسترده و عدم پردات مطالبات مردمی ، دیپلماسی ضعیف ، افزایش اختلاسها، برخورد ضعیف با اختلال گران بزرگ در اقتصاد، فیشهای نجومی و در انتها هم افزایش تحریمهای آمریکایی (که البته این تحریمها همیشگی بود ولی پررنگ شدن آن توسط برخی از مسئولین و ... بار روانی ایجاد می کرد) کار را به جایی رساند که یکی از فعالین سیاسی طرفدار دولت سخنانی را بگوید که نشان دهد همه این برنامه ها از قبل تعیین شده بوده است و هدف نهایی این پروژه اجرای برنامه جدایی دین از سیاست است.
عباس عبدی در مطلبی که در خبرگزاری ایرنا که به خود دولت تعلق دارد می گوید: «بی اعتمادی به مسئولین» در طی یک سال از 40 به 70 درصد رسیده است؛ باید گفت این بدین معنی نیست که 30 درصد باقیمانده، کاملا به مسئولین اعتماد دارند.
این فعال رسانه ای گفت : در یک سال گذشته - که نقطه آغاز نمادین آن دی ماه 96 بوده است- تحولی کیفی و رادیکال در افکار عمومی به وجود آمد. تقریبا تمام نظرسنجیهای یک سال اخیر نشان از تحول جدی افکار عمومی دارند.
وی این تحول را در دو سطح رویی و زیرین دانست و گفت: در حوزه سیاست به عنوان یکی از حوزههای رویین، تحول افکار عمومی مشهود است، یعنی در این سطح افکار عمومی به راحتی تغییر پیدا میکند در حالی که در لایههای زیرین افکار عمومی نه تنها راحت تغییرات اتفاق نمیافتد بلکه بازگرداندن آن به گذشته ، بعضا شدنی هم نیست؛ چرا که این موارد ریشه در فرآیندهای عمیق جامعه دارد.
عبدی ادامه داد: در لایه رویی، نظرسنجیها نشان میدهند «ناامیدی نسبت به موفقیتهای دولت، حکومت و آینده» بالا رفته و در برخی مقاطع تا 85 درصد هم میرسد. البته اوج این مساله در خرداد و تیرماه بود و در نظرسنجی اخیر کمی این رویه متعادل شده است.
عبدی اضافه کرد: در همین رابطه میشود گفت نسبت به آینده کشور ناامیدی وجود دارد. وقتی جامعه نسبت به آینده کشورش بدبین یا حتی خوش بین باشد، مابقی مسائل افکار عمومی تحت تاثیر این موضوع قرار میگیرد و تمامی این اتفاقات در چارچوب همین بدبینی یا خوش بینی تفسیر میشود.
وی ادامه داد: اتفاق خیلی مهم در افکار عمومی که شاید برای اولین بار باشد که روی داده است این است که، همیشه افکار عمومی با سیاست خارجی همراه بوده است؛ به طوریکه در بدترین دولتها هم که عملکرد اقتصادی ضعیفی داشته اند، همراهی افکار عمومی در سیاست خارجه هیچ گاه از 50 درصد پایینتر نبوده است این در حالیست که اکنون این شاخص هم دچار چالش است.
عبدی از ارائه اعداد و ارقام به دلیل پیچیدگیها امتناع کرد و تنها به ذکر روندها بسنده و ادامه داد: ما در افکار عمومی لایه زیرینی هم داریم. معتقدم این ایام، این لایه زیرین به دلیل تحولات لایه سطحی خودش را نشان داده است. یعنی لایه زیرین تاکنون اجازه بروز پیدا نمیکرده است اما الان که این اقتدار از بین رفته است، فرصت آورده تا خود را کاملا نشان دهد. سبک زندگی، دین و روابط جنسی و نقش زنان مهمترین حوزههایی هست که خودشان را نشان دادهاند و افکار عمومی درباره این مقولات به شکل واضحی تغییر کرده است.
عبدی با بیان مثالی از تحولات افکار عمومی در حوزه زنان و دین گفت: نظر سنجیها راجع به حجاب و حضور زنان در ورزشگاه تحولات روشنی پیدا کرده است. در حوزه دین تغییرات بسیار جدی رخ داده است به طوری که هیچ گاه در تاریخ ایران اینطور نبوده که 50 درصد جامعه روزه نگرفتن را اظهار کنند در حالی که در سال جاری این اتفاق رخ داد.
وی با طرح این سوال که، چرا این اتفاقات رخ داده است؟ و چرا این تحول به وجود آمده است؟! بحث خود را ادامه داد و گفت: آقای روحانی در حوزه سیاست اشتباهاتی داشت؛ دولت روحانی در انتخابات انتظارات زیادی ایجاد کرد و مردم هم منتظر تحقق آنها ماندند. این انتظارات در سال 94-96 به اوج خودش رسید و با تصویب برجام انتظارات دوباره زیادتر شد ولی در نهایت با خروج آمریکا از برجام این انتظارات فروکش کرد و به ضد خود تبدیل شد.
وی در ادامه «امتزاج دین و دولت» را آسیبی برای شرایط کنونی دانست و گفت: شاید برخی تصور کنند امتزاج دین و دولت بعد از انقلاب اسلامی رخ داده است اما من این باور را ندارم. رهبری انقلاب بر استقلال حوزه تاکید میکردند ولی شما هرچه جلو میآیید این امتزاج بیشتر میشود .
وی ادامه داد: دین قدسی است و وقتی با سیاست امتزاج پیدا میکند، میخواهد سیاست را قدسی کند اما سیاست کلانتر از دین است که بخواهد قدسی شود اما این باعث شد، نهاد دین آمیخته به مسائل سیاست شود.
عبدی با اشاره به مسائل اقتصادی موثر در ایجاد افکار عمومی گفت: اهمیت کاهش اشتغال و درآمد ملی را کسی مورد توجه قرار نمیدهد. در دوره احمدی نژاد کلا 500-600 هزار شغل ایجاد شد، که به اندازه یک سال آخر دوره اصلاحات بود. وقتی شما هشت سال ایجاد اشتغال نداشته باشید، چنان بحرانی ایجاد میکند که نمیتوان آن را کنترل کرد و مضاف بر آن، کاهش درآمد ملی 92-93 فشارهایی را ایجاد کرد که جبران آن امکان پذیر نبود.
وی در جمعبندی در خصوص غافل شدن از اهمیت رسانههای غیررسمی گفت: رسانه همه این بازیها را بهم زده است. شکست این سیستم در حوزه رسانهای بیش از هر جای دیگری خود را نشان داده است؛ با تمام توان تلگرام را فلیتر کردند اما استقبال از این ابزار کم نشد.
به گفته این فعال رسانه ای ، جامعه نسبت به صدا وسیما بی اعتماد بوده و نتیجه آن خروج مرجعیت رسانهای از کشور است. فعال شدن مراجع غیررسمی رسانهای مهم است. در گذشته افراد مشخص و مسئولی اظهار نظر میکردند اما امروز مشخص نیست چه کسانی کارها را انجام میدهند.
عبدی با اشاره به از بین رفتن گروههای مرجع مانند روشنفکران برای افکار عمومی گفت: در جامعه نوعی از افکار عمومی در حال شکلگیری است که از نظر ساخت رسمی، غیررسمی تلقی میشود اما همچنان روبه رشد است.
وی افزود: افکار عمومی هرچقدر غیررسمیتر تلقی شود بیشتر تمایل به واکنش نشان میدهد، این همان خطری است که افکار عمومی جامعه ایران را تهدید میکند. امروز مدیران رسانههای رسمی ما کسانی هستند که کمتر از 10 درصد جامعه را پوشش میدهند. »
ایرنا