16 768x1024

روز دانشجو، بزرگداشت سالروز شهادت ۳ دانشجوی مبارز با استکبار است.

 به گزارش بخش اجتماعی و سیاسی پایگاه خبری و تحلیلی راه اترک، ۱۶ آدر ۱۳۳۲، ریچارد نیکسون معاون رئیس‌جمهور آمریکا وارد آمریکا می شود.

این روز تقریبا چند ماه بعد از کودتای ۲۸ مرداد است.

 با این کودتا دوباره پای آمریکا و انگلیس برای چپاول کشورمان به این خاک باز می شد که این امر با اعتراض دانشجویان و ریخته شدن خون پاک جوانان ایرانی توسط ماموران رژیم طاغوت، روبرو می شود.

بعد از انقلاب اسلامی به پاس بزرگداشت این شهدا، ۱۶ آذرماه به نام روز دانشجو نام گذاری شد، اما طی سال‌های بعد، این روز توسط برخی چریانها به حاشیه رفت، واقعیتی که مجتبی طالبی، نویسنده و پژوهشگر گلستانی را به نوشتن مطلب زیر واداشت.

 روز «دانشجو »، مبارک نیست ، مگر «شهادت» مبارکش کند.

 حدود چهار ماه از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ گذشته بود . 

دولت آمریکا و بریتانیا ، شبیه «گربه نره» و «روباه مکارِ» «قصه ی پینوکیو »، باز هم گِرد دولت و سلطنت ایران چرخیده و با روی کار آوردن مجدد شاه ، قصد احیای خویش داشتند . 

 قرار بود عادی سازی شود . هم رابطه با بریتانیا هم قدرت گرفتن آمریکا در ایرانی که سلطنت داشت و نداشت ، دولت داشت و نداشت ... 

  ملتی که امام نداشته باشد ، ملتی ساکن و راکد است . 

 دینی که از او سیاست را گرفته باشند ، دینی ساکن و راکد است . 

جامعه ای که اعتماد به نفس و امیدش را گرفته باشند ، ساکن و راکد است . 

در ۱۶ آذر ، همه غرق رکود و سکون بودند جز عده ای دانشجو که به مثابه موذن بودند برای جامعه ای که خسته و افسرده از غم های روزگاران بود ، زمینی دلمرده ، سقف آسمانی کوتاه و گوشی سیلی خورده از درد استعمارزدگی و استکبارزدگی ... 

پس از عزل « رضا شاه » ، حوزه های علمیه نفسی تازه گرفته بودند اما این نفس های تازه صرف چه می شد ؟ 

پیش فرض این بود که سلطنت در کنار مشروطیت و وجود دولت و مجلس، مشروعیت دارد . این فرآیند سالها ادامه داشت و شاید جز امام خمینی رحمه‌الله تعالی علیه ، کسی نبود که به صورت جدی ، از آغاز کار ، دعوی اش نفی سلطنت و حرکت برای تحقق استقلال کشور باشد . 

در آن سالهای سرد ، حوزه های علمیه سرگرم کار خود بودند و شاید برخی علماء تجربه ی تلخ ورود آیت الله کاشانی به عرصه ی سیاست و دفاع از مصدق و ملی شدن صنعت نفت و بعد اختلاف و کودتا و باقی ماجراها را بر سر اسلام سیاسی می کوبیدند ! 

آن سوی ماجرا ، توده ای ها و چپ ها بودند که جان گرفته بودند و بیم آن می رفت که در دانشگاه و در کف میدان جامعه ، هویت دینی را نابود سازند که البته تجربه ی سالهای بعد نشان داد که پایان کار جریان های التقاطی ، انحراف است . 

 حالا قرار بود معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران بیاید تا پیروزی مطلق آمریکا در ایران را به رخ جهان بکشد و اثبات کند که توان بردن و آوردن شاه یک مملکت را دارد و می تواند همه را مدیریت کند ؛ از شاه و دربار ، تا مذهبی ها و ملی گراها و توده ای ها و ... 

 شاید در آن روزگار ، کوچکترین نور ، نور اعتراض دانشجویان به حضور کودتاگران آمریکایی در ایران بود ! 

اعتراضی که به شهادت سه دانشجو ختم شد . 

به قول مرحوم شریعتی ، «سه قطره خون »، «سه آذر اهورایی» و شاید سه قربانی از دانشگاه در راه اعتراض به حضور کودتاچیان آمریکایی در ایران و اعتراض به رژیم و سلطنتی که بودن یا نبودنش را از آمریکایی ها داشت ! 

مصطفی بزرگ‌نیا و احمد قندچی و مهدی شریعت‌رضوی که هنگام اعتراض به دیدار رسمی ریچارد نیکسون، معاون رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده آمریکا و در اعتراض به از سرگیری روابط ایران با بریتانیا، در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در دانشگاه تهران به ضرب گلوله ماموران طاغوت، در تاریخ ثبت کردند که دانشگاه با آمریکا و خوی استکباری اش ، و انگلیس و خوی استعماری اش ، و سلطنت و خوی اشرافی اش مخالف اند و شگفتا استکبار و استعمار و استحمار ، هنوز قطع امید نکرده و خواهان آن است که از دانشجو ، یار موافق بسازد ! 

گاه به نام آزادی ، گاه به اسم مذاکره ، گاه به بهانه ی گفتگوی تمدن ها ، گاه به رسم تنش زدایی ، گاه به شیوه ی تهی کردن دانشجو و دانشگاه از مسائل معرفتی و معنوی ، گاه با ترفند فریب دانشجویان برای قبل و بال مرده بادها و زنده بادهای گذرای حزبی و جناحی و گاه با اشتغال دانشجویان دختر و پسر به یکدیگر و تغییر دانشگاه به کافه های روشنفکری برای دودی و دمی و عاشقانه ای آرام !! و گاه و گاه و گاه ... و چه درد بزرگی دارد اگر ندانیم روز دانشجو چه روزی است و به هم تبریک بگوییم !! 

تبریک بگوییم که ما را کشتند ؟! تبریک بگوییم که هنوز هم از ما می کشند ؟! آن روزها «دانشجو » را می کشتند حالا هم «دانشجو» می کشند و هم «استاد» را ..‌. 

چیزی تغییر نکرده است جز آنکه ما در این روزگار عادت کرده ایم به تبریک روز دانشجو ، حال آنکه روز «دانشجو »، مبارک نیست ، مگر «شهادت» مبارکش کند ! 

 شگفتا دانشگاه و دانشجویی که به فکر استنداپ کمدی برای جشن روز دانشجو است و چه استنداپی مضحک تر از رفتار ما در قبال روز دانشجو !! 

روزی که نماد استکبار ستیزی و سالروز شهادت سه آذر ، سه قربانی استکبار و سلطنت است ؛ 

 روزی است که باید نام و عکس و لباس خونی شهدای دانشجو و استادان ترور شده توسط آمریکا و اسرائیل را به دست گرفته و به حافظه های آلزایمر گرفته جریان های سازشکار نشان دهیم و بگوییم ؛ « های ، ببینید با ما و فرزندان این مرز و بوم چه کرده اند ؟! »...

و شگفتا در همین دانشگاه های ایران در دهه های هفتاد و هشتاد کاری کردند که دانشجوها تهی از حافظه ی تاریخی شدند و از بینشان یارکشی شد برای مقابله با انقلابی که رهبرانش ، حرکت دانشجویان را انقلاب دوم دانسته و دانشجو را موذن جامعه معرفی کرده و همیشه چشم امیدشان به دانشگاه و دانشجویان و استادانش بوده که «تولید علم بومی» کنند و «علوم اقتدار آفرین » را به تعالی رسانده و خواسته اند که دانشجو هم خود را بسازد و هم جامعه را ... 

انقلابی که رهبرانش از « جنبش های عدالت خواه دانشجویی » دفاع کرده اند و « مطالبات دانشجویان » را شنیده اند و بر « پیوند دانشگاه با حوزه و حاکمیت » تأکید داشته اند . 

 حالا سوال اینجاست چرا دانشگاه در طلیعه ی نیم قرن انقلاب اسلامی ، هنوز آنطور که شایسته ی نام دانشگاه ضد استکباری و ضد استعماری جمهوری اسلامی ایران است ، فعالیت نمی کند ؟ 

در ماجرای غزه و مسایل مربوط به مقاومت و جنگ دوازده روزه و ترور دانشمندان و شهادت دانشجویان ، دانشگاه و استادان منفعل بودند . 

( منکر پویش ها و جنبش های دانشجویان و استادان بسیجی و هیئات مذهبی دانشجویی و دانشجویان جهادگر نمی شویم اما واقعیت این است که استکبار ستیزی و مقابله با آمریکا و اسرائیل ، گفتمان جمهور دانشجویان و استادان ایران نیست و چه بسا عده ای تشکیک کنند به اینکه؛ 

- تا کی باید بگوییم مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا ؟! 

- چرا بی خیال این همه مرده بادها و زنده باد ها نمی شویم !!! 

- اوضاع کشور خودمان داغون است !

- حجاب ، مانع آزادی است ... 

- رهبر ، ... / مسئولان فاسد/ و رسانه ، میلی/ و مردم در فقر و فلاکت اند و چاره مذاکره دائمی با آمریکا و سرخم کردن در برابر خواسته های غربی ها و تنش زدایی با اسرائیل است ! ... ) 

شگفتا که این سخنان به گونه ای مضحک هماهنگ است با آنچه از رسانه های معلوم الحال داخلی و خارجی منتشر می شود ! و نشان می دهد ، اتاق فکرها ، یکی ست .‌‌.. 

از فرق سر تا نوک پا فرنگی شدن ، وابستگی تمام قد دانشگاه و حکومت به غرب ، رواج سبک زندگی غربی در دانشگاه و وابستگی به ایسم های غربی و شرقی پدیده هایی هستند که در گذشته تجربه شده بودند و حرف تازه ای نیست و بازگشت به آنها و نفی تمام آنچه در نیم قرن انقلاب اسلامی اتفاق افتاده ، نوعی « ارتجاع » و بازگشت به گذشته محسوب می شود و دانشگاه ، محلی برای ارتجاع نیست ! 

۱۶ آذر ۱۴۰۴ اولین روز دانشجو پس از جنگ دوازده روزه است . آمریکا و اسرائیل از ما دانشجو و استاد گرفته و ما را داغدار «آذرها» ی متعدد کرده اند ... 

تبریک گفتن روز دانشجو بدون برجسته کردن وجوه استکبارستیزی ، استعمار ستیزی ، مطالبه گری ، روشنگری ، عدالت خواهی و بدون برجسته کردن تفاوت دانشگاه انقلاب اسلامی با سایر دانشگاه های جهان ، خیانت به آرمان های شهدای دانشجو ست .

میان دانشجو و استاد دانشگاه با سلیبریتی هایی که نان سکوتشان را می خورند و عموما از زندگی واقعی مردم جدا هستند ، باید تفاوت آشکار باشد . 

سلیبریتی هایی که مصرف کننده ی امنیت و علم و دانش و رسانه و مصرف کننده ی عواطف مردم هستند بدون توجه به دغدغه های مردم و بدون توجه به بانیان دردهای مردم و بدون توجه به بلایی که استکبار و استعمار و استحمار بر سر جوامع آورده است ... 

سلیبریتی های همیشه طلبکار و همیشه ساکن ...

سلیبریتی های همیشه در جشن ، همیشه در خوشی ...  

دانشگاه و دانشجو و استادان دانشگاه ، اگر در زمین سلیبریتی ها و جریان های سیاست زده ی حزبی وارد شوند ، دانشگاه و دانشجو و استاد تراز انقلاب اسلامی نخواهند بود .‌

عجیب اینکه امروز ، در اروپا و حتی آمریکا ، دانشجویان و استادان و حتی سلیبریتی ها و ستارگان سینما و ورزش و ... بیدار شده و از جنایات آمریکا و اسرائیل فریاد می کشند ، کتک می خورند ، زخمی و زندانی می شوند اما در ایران اسلامی ما ... 

خنثی بودن دانشگاه و بی تفاوتی دانشگاهیان به آنچه در جامعه خودمان و جوامع دیگر می گذرد ، بیش و پیش از آنکه نوعی اعتراض محسوب شود ، نوعی خستگی و رکود و سکون محسوب می شود. 

فرق است میان دانشگاه ، دانشجو و استادی که در دهه ی ۲۰ و ۳۰ پیشرفت را در تغییر هویت ایرانی و اسلامی می دانست و شوق از نوک پا تا فرق سر فرنگی شدن داشت ؛ با دانشگاه ، دانشجو و استادانی که ایران امروز را با دانش بومی به قله ها نزدیک کرده و آرزوی تعالی ایران اسلامی را دارند . 

آینده از آن استاد و دانشجویی است که بداند که استکبار و استعمار طی سالیان دراز با او و جامعه اش چه کرده اند و حالا او چه باید کند؟ 

ننگ است بر ما که «روز دانشجو» را مبدل به « روز فریاد و روز خونخواهی» نکنیم و ندانیم که مقصدمان کجاست و برای چه موظف شده ایم به شکافتن علوم و تعالی دانش و ارتقاء معنویت و اخلاق و فتح قله های دانش و بینش ...

مجتبی طالبی / ۱۴ آذر ۱۴۰۴ 

دانشجوی فلسفه