محتاج توبه هستم./این شعر برای کسی است که تازه فهمیده دنیا مزرعه ی آخرت بود و او شاید چیز خاصی برای آن آماده نکرده است.
شعرم دوباره می سازمت وطن بود
اما
امروز محتاج توبه هستم
روزی فشار قبرم ، مرا مسخره می آمد
اما
امروز اسیر همان فشار قبرم
روزی غصه ی زننان بد حجاب مرا فریاد بود
اما
امروز در حسرت ثانیه ای برگشتم
کاش شود ثانیه ای برگردم
کاش شود لحظه ای غصه ای
برای حجاب می خوردم
امروز در حسرت پذیرش توبه ام
ای کاش خدا مرا ببخشد
به آبروی نیایم
یک روز غصه ی دینش
رگ غیرتش ییرون زده بود
اما
رگ غیرت من برای بد حجابی و بدحجابان بیرون زده است
غصه ی فمنیستها و حقوق بشر غربیها
غصهه ی روسپیها و دزدان و بی ناموسها
این بود غصه هایم
هرچند که اینها هم غصه داشتند
ولی
غصه ی امروزم چیز دیگری است
امروز در حسرت ثانیه ای برگشتم
کاش شود ثانیه ای برگردم
امروز در حسرت پذیرش توبه ام