یک کت و شلواری 4 شانه می خواست مرا از جلسه به بیرون ببرد که یکی از برادران اهل سنت گفت : چکار دارید می کنید ، خجالت بکشید .
به گزارش اترک :شیخ حسن طالع زاری روحانی عدالت طلبی است که در دفاع از مقام معظم رهبری و نکوهش سران فتنه به کواکبیان در جشن حامیان روحانی 24 خرداد ماه گرگان اعتراض کرد و هزینه آن کتک خوردن و آوارگی تا پاسی از شب و دردهایی است که همراهش دارد .
اما درد اصلی او نه کتک خوردن و نه جایگاه روحانیتش بلکه فتنه است که مبادا فراموش شود کسانی سال 88 حدود 9 ماه در این کشور فتنه کردند.
او در فرصتی با تواضع خاص به سوالات خبرنگار ما پاسخ گفت:
جناب شیخ حسن طالع زاری اگر امکان دارد مقداری در مورد حادثه تلخ روز شنبه 24 خرداد توضیح دهید ؟
عرض شود که جلسه با مجری گری یک بنده خدا و قرائت قران توسط یکی از برادران اهل سنت آغاز شد . بعد از آن آقای علی اصغری که از دوستان نزدیک آقای کلاتی است به سمت آمد . البته من احساس می کردم که چند نفری دنبال من هستند و برای همین چند باری تغییر جا می دادم . آقای علی اصغری بدون اینکه سلام و یا خوش آمد گویی داشته باشد گفت که آقای طالع زاری جلسه مال منه ، بعد آقای تاجیک را بالای سرم گذاشت طوریکه من متوجه رد و بدل شدن پیام هایی بین آنها بودم .
زمانی که سخنرانی آقای علی اصغری شروع شد من برای فراهم کردن کاغذ و خودکار بیرون بودم ضمن اینکه حدود هشت سوال در مورد موضوعات استانی و فتنه 88 نوشته بودم که هنگام ورود کواکبیان داخل دستش گذاشتم طوری که کسی متوجه نشد .
بعد از آن صادقلو استاندار گلستان برای سخنرانی بالای صحنه رفت و گفت که من آواره ای را تحویل گرفتم که میلیاردها تومان بدهکاری دارد و به این موضوع اشاره کرد که پشت چک این دولت را هاشمی و خاتمی امضا کرده اند و حضار هم سوت و کف می زدند .
سپس نوبت کواکبیان رسید که وی ابتدا از وهابیت و گروههای تکفیری شروع کرد و آرام آرام جلو آمد که دوران احمدی نژاد دوران خیلی بدی بوده و انتقاد به سپاه و بسیج که از وی حمایت می کرده است و بعد به موضوع رد صلاحیت خودش اشاره کرد که شورای نگهبان در حق او عمل خیری انجام داد که او را رد کرد و با این کار موجب قوی تر شدن اصلاح طلبان شد .
درگیری شما از کجا شروع شد ؟
تا اینکه کواکبیان رسید به این موضوع که باید تفکر افراطی دفاع از احمدی نژاد باید برچیده شود که این جمله باعث سوت و کف حاضرین شد . در این لحظه من احساس کردم که منظور این جمله مقام معظم رهبری بود اما باز هم چیزی نگفتم تا اینکه وی اعلام کرد که در زمان دبیر کلی روحانی حصر خانگی موسوی و کروبی باید شکسته شود که با سوت و کف حضار همراه شد که در این لحظه من دستم را بالا بردم و گفتم شما مگر در فتنه گری میر حسین و کروبی شک دارید ، اینها خطوط قرمز نظام هستند و حق ندارید این مسائل را اینجا عنوان کنید .
در این لحظه در حالی که کواکبیان می خواست جوابم را بدهد یک دفعه آقای تاجیک که دو پله پایینتر از من نشسته بود بدو بدو سمت من آمد و با مشت توی دهانم زد و چند تا هم به سینه ام کوبید و ناگهان فضا شلوغ شد . یک کت و شلواری 4 شانه می خواست مرا از جلسه به بیرون ببرد که یکی از برادران اهل سنت گفت : چکار دارید می کنید ، خجالت بکشید .
بعد از این چه شد ؟
بعدش اکبر پریچهر آمد و کنار من نشست و یکی دوتا توی سینه ام زد و گفت خجالت بکش و دم گوش من به من بد و بیراه می گفت و من هم گفتم آقای پریچهر شما حق نداری به من فحش بدی . در این لحظه آقای ایرجی ، نه شهردار سابق گرگان و نه اونی که پارکینگ طبقاتی نعلبندان رو داره ، ایرجی که که گویا بازنشسته هم هست و چند باری در دفتر معاون سیاسی امنیتی دیدمش و آدم اخمویی هم هست طرف من آمد و سیلی محکمی توی گوشم زد که گوشم سوت کشید .
در این لحظه عینکم افتاد ، یکی از برادران اهل سنت عینکم رابرداشت و به من داد و گفت حاج آقا عینکتو بگیر ، حتی آقای شعبانی که بچه تقی آباد و هم محلی خانمم بود و زمانی هم کاندیدا بود ایستاده بود و فقط نگاه می کرد من بهش گفتم تو یه چیزی بگو اینها دارن یک نفر بی پناه را تو محله خودشان می زنند من که مهمان اینها هستم .
کسی برای نجات شما کاری نکرد ؟
hasantalez05
من حرف زشتی نزده بودم فقط گفتم منطق داشته باشید . کواکبیان در جای خودش بود و داد می زد که نزنید این بنده خدا را اون فقط سوال کرد و من هم جواب می دهم ، آخه من چه غلطی کردم اومدم استان شما ، این چه بساطی هست ؟
جلسه بهم خورد و گارد محافظان استاندار آمدند آنها رابیرون بردند ، موقعی که مرا می زدند عده ای در سالن سوت و کف می زدند که برایم جای تعجب داشت اما چند تا خانم مانتویی و محجبه با چند تا بچه کوچیک که جیغ می زدند آمدند مرا نجات دادند ، می گفتند چرا حاج آقا رو می زنید خجالت بکشید یک نفر را ده نفری بزنید .
آقای استاندار جلو نشسته بود و برایش مهم نبود با اینکه کواکبیان داد می زد و پشت سر من هم آقای منتظری مسئول حراست استانداری نشسته بود و با دستش مانع بردن من به سمت بیرون در شده بود و می گفت نگذارید ببرنش ، بیرون ببرن بیشتر می زننش .
کواکبیان خیلی جوش می زد می گفت من خودم میام پایین این چه برخوردیه شماها دارین ، این چه استانیه ؟ شاید کواکبیان دوست داشت جواب مرا بدهد اما اصل فتنه را خود کواکبیان شروع کرد من تا آن موقع کواکبیان را از نزدیک ندیدم و فکر می کردم آدم منطقی است اما بعد از آن حرفها فهمیدم که کواکبیان خودش فی قلوبهم مرض هست ، حتی بحث مجلس را کرد که 74 نفر بیشتر به روحانی رای ندادند ، این چه مجلسی هست ما باید در آینده مجلس را در دست بگیریم و به آقای عارف هم وعده وعیدهایی دادیم و با مهره چینی های دقیق باید مجلس در اختیار بگیریم .
چرا معتقدید باید جواب این افراد را با صدای بلند در همایش ها بدهید ؟ برایتان مشکلی ایجاد نمی کند ؟
یک زمانی در مسجد گلشن می گفتند که حکومت آنارشیسمی است و میر حسین و کروبی به کدام قانون حصر شده اند اما من همان موقع جوابشان را دادم . وقتی آقا می گوید این عمار ، عمار کسی بود که در دل دشمن می رفت و حرفش را می زد و با حوصله و اخلاق به شبهات آنها جواب می داد . همانطور که مقام معظم رهبری به عنوان ولی فقیه در مقاطع مختلف دستور عفو زندانیان می دهد همین آقا می تواند جرم افراد را مشخص کند و آنجا که می گوید اینها جرم بزرگی مرتکب شدند و سلامت انتخابات را زیر سوال بردند و تقلب را مطرح کردند و موجبات رسوایی خودشان در دنیا و عقبی را بوجود آوردند ، پس حکومت آنارشیسمی نیست .
من متاسفم که چرا بچه حزب اللهی ها در این جلسات نمی آیند و جواب این شبهات را نمی دهند و این حادثه تلنگری برای همین افراد می باشد که میدان را برای حریف و افرادی که فی قلوبهم مرض هستند خالی می کنند و یک طلبه را تا سر حد مرگ می زنند و هیچ کسی هم کاری نمی کند ، استاندار راحت می نشیند ، حاج آقا راحت می نشیند ، سوت و کف هم می زنند .
هدف شما از رفتن به این جلسه چه بود ؟
وقتی کرباسچی در مکتب الحسین سخنرانی کرد و توهین هایی را متوجه مقامات نظام کرد و در مورد فتنه هم صحبتهایی شد و وقتی هفته نامه گلستان سلام که در آن روح الله کلانتری مطلبی را نوشت تحت این عنوان : که برای دقایقی در این جلسه عکس میرحسین موسوی نشان داده شد و مردم شروع به تشویق و حمایت کردند " من تصادفی وقتی برای تبریک به حجت الاسلام فضیلت که استاد من و خانمم هستند پیش وی رفته بودم این هفته نامه را دیدم و آنجا کلانتری یک نسخه به من داد و من خواندم آتیش گرفتم که مردم حمایت کردند ، پس بالاش نوشته شده بود گردهمایی اصلاح طلبان اما در مطلب می نویسند مردم ، آخه کدام مردم در عکس ها که چند نفر بیشتر دیده نمی شدند .
فورا این موضوع را با مراجع امنیتی و فرمانداری در میان گذاشتم و با این پیش زمینه ها به این جلسه رفتم که مبادا جوانانی که در این جلسات می نشینند با این شبهات منحرف شوند و گفتم من باشم بهتر است تا جوانان منحرف نشوند و خدای ناکرده منافق و علیه نظام نشوند .
علت بوجود آمدن چنین فضایی چیست ؟
نقد که جوابش کتک و بی احترامی نبود ، منتقد بی سواد نیست حتما یک اندازه سوادی دارد که حرف می زند ، این حرفها خوب نیست یا اینکه مثلا می گویند بزور نمی توان مردم را به بهشت برد برعکس حاکمیت وظیفه دارد عقبی خوب و بهشت را برای مردم آماده کند و اسلام هم جاذبه دارد و هم دافعه ولی متاسفانه جریانی روی کار آمد که دارد تصویری از خشونت اسلام به نمایش می گذارد و برخورد قهری با مراکز فساد و فحشا ، ماهواره ها ، مراکز فروش مواد مخدر و بی بند وباری مطرح نمی شود ،
برخی ها معتقدند مواضع شما معلوم نیست ؟ حتی بارها از حاج آقا نورمفیدی حمایت و به مخالفانش تاخته اید ؟
من بارها به حاج آقا نور گفتم که شما نماینده حضرت آقایید نه نماینده دولت ، بارها من نظراتم را به ایشان گفتم و یکی از کسانی که به حرفهایم گوش می دهد حاج آقا نور هستند ، من از ایشان گلایه ندارم ولی استاندار می توانست تذکر بدهد .
همین موضوع در مرود احمدی نژاد اتفاق افتاد که عده ای می گفتند گرانی گرانی من گفتم که بلندتر بگید بشنود ، که چند تا جوان مرا اذیت و آزار کردند که در پی آن هاشمی ثمره از دفتر احمدی نژاد زنگ زد و از من عذرخواهی کرد و به دیدارم آمد و تمام قد بلند شد و احترام کرد و گفت شما ما را حلال کنید .
همین برخورد را از دولت تدبیر و امید انتظار داشتم ، من در دولت احمدی نژاد هم اذیت شدم اما آن موقع بحث حریم نظام مطرح نبود ، آن موقع انتقاداتم به بحث مواد مخدر و ویلاها و ... بود . فرماندار وقت گرگان مرا باجگیر و اخلالگر معرفی کرد همانجا توقع داشتم خیلی از دوستان به میدان بیایند البته آقای سید علی طاهری یک جاهایی به کمک آمد یا حاج آقا نور هم در آن قضایا به من ضربه ای نزد اما توقع من بیشتر بود .
من رایم در انتخابات گذشته جلیلی بود و افتخار می کنم اما برای حاج آقای نورمفیدی احترام زیادی قائلم چون ایشان امام جمعه شهر و آیینه ولایت در استان هست و هر کسی ممکن است ایراداتی داشته باشد و ما نباید همه در طراز رهبری مقایسه کنیم خود آقا هم مثلا دربحث افزایش جمعیت گفت که من هم ایراداتی داشتم.
یقینا حضرت آقا اشرافیت خوبی به استان دارند و حاج آقا نور هم در بخش های مخلف استان خوب کار می کند مثلا در بخش خواهران و برادران همین امسال طلبه های زیادی را مجانی به مشهد فرستادند و یک هفته از این نعمت استفاده کردند . شما نگاه به ظاهر نکنید ، خیلی از طلبه های ما فقیر هستند و برخی از این طلبه ها حاج آقا نور را خیلی دوست دارند .
دفتر حاج آقا نورمفیدی در این قضیه کاری برای شما نکرد ؟
حتی در مورد این قضیه هم آقای جعفری مسئول دفتر حاج آقا نور می گفت حاج آقا خیلی ناراحت شد ، البته به علت سن و سال حاج اقا از ایشان توقع دخالت در حادثه را نداشتم اما چرا پلیس و نیروهای امنیتی در جلسه نبودند .
در حال حاضر هم شکایتم را در پاسگاه شهید چمران مطرح کردم و دروبین و شواهد و فیلم و عکس و خود کواکبیان که نمی توانند دروغ بگویند . دفتر حاج آقا زنگ زدند و مرا خواستند . علی اصغری هم آنجا بود مرا دید و بوسید و عذرخواهی کرد و حلالیت طلبید . ولی رضا جعفری گفت همه اون کسانی که به من بی احترامی کردند باید عذرخواهی کنند و بگویند ما غلط کردیم این کار را کردیم .
اما علی اصغری زیر بار نمی رفت و می گفت من آخر جلسه بودم که رضا جعفری گفت این چه حرفیه می زنی مگه می شود تو ندانی چه کسی حاج آقا رو زده ! شماها ابروی ما ، حاج آقا و همه را بردین، آقای کواکبیان می خواست جواب ایشان را بدهد شماها چرا بلند شدین زدینش ! هر کسی سوال کرد باید بزنینش و حاج آقا هم به رضا جعفری دستور داد این قضیه را تا آخر پیگیری کند و به وی گزارش دهد .
چه نهادهای دیگری پیگیر کار شما هستند ؟
دفتر آقای لاریجانی رئیس مجلس دارد پیگیری می کند ، سید علی طاهری هم همین طور ، دفتر مقام معظم رهبری و شورای سیاستگزاری ائمه جمعه حساس شده اند .
الان چه وضعیتی دارید؟
کلا سرم و دندانهای جلویی ام خیلی درد می کنند شب وقتی می خوابم سرم درد می گیرد ، مشت های محکمی زدند ، من تا پاسی از شب در پارک شهر سرگردان بودم ، علی اصغر طغرایی مرا پیدا کرد و به منزل برد ، خانم و دخترم خیلی می ترسیدند و گریه می کردند .
چه تفکر مهمی باعث شد تا در این راه قرار بگیرید ؟
برای من اصلا بحث پیراهن و روحانیتم مهم نیست ، من خودم طلبه ام و افتخار می کنم اما عرضم اینست که اینها نمی خواهند باور کنند که 9 ماه در این کشور فتنه شد ، اصلا بحث روحانیت مرا مطرح نکنید من نوکر همه این مردم هستم .وقتی پیامبر عبای خود را زیر کارگر پهن می کند و یا با همین لباس به رزم می رود دیگر بحث لباس من نیست ، مهمترین مسئله فتنه است ، حواستان باشد ، فتنه بیاید پیر و جوان ، بازاری و دانشجو و نظامی نمی شناسد .
9 ماه در این کشور به امام حسین (ع) و ارزشها توهین کردند ، برخی سایت ها و هفته نامه ها بی انصافند که می نویسند مواضع من معلوم نیست من در قلعه محمود و قلعه حسن با افراد شرور و بانیان مواد مخدر مبارزه کردم و به من سنگ پرتاب کردند آن موقع صدای این افراد در نیامد الان می گویند شیخ حسن طالع زاری خطش معلوم نیست .
مشکلاتی که من با آقای گرزین فرماندار سابق داشتم تمام شد ، تمام آن مسائل اعم از مواد مخدر ، گرسنگی ، نان و پنیر و ...یک طرف و فتنه یک طرف ؛ مواظب باشید وقتی فضا غبار آلود می شود شناخت حقیقت سخت می شود .
خود آقا را داشتند می زدند ، می گفتند مرگ بر اصل ولایت فقیه این یعنی چه ، ما نمی خواهیم امنیت ، آسایش و رفاه داشته باشیم اما ولایت نداشته باشیم . چه ارزشی دارد تمام مبارزات ما برای رسیدن به خدا هست و خدا می گوید "اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم" یعنی با ولایت فقیه باشید ، ما زنده باشیم و حضرت آقا مورد هجمه قرار بگیرد ، نه من این را قبول ندارم .
حضرت آیت الله مصباح یزدی حفظ الله علیه در مورد جایگاه رهبری دیدگاه خاصی دارد که در هر جایگاهی و مکانی نمی توان رهبری را نقد کرد و در یک جمعی که دارند پازل دشمن را تکمیل می کنند و علیه رهبری و نظام کار می کنند حرف خوبی نیست که گفته شود رهبری هم قابل نقد است.
آیا تا بحال کسی و یا گروهی از شما عذرخواهی کرده است ؟
به جز علی اصغر طغرایی مسئول کمیته ایثارگران ستاد انتخاباتی روحانی هنوز کسی از من عذرخواهی نکرده و قراربود رضا جعفری مسئول دفتر حاج آقا آنها را هماهنگ کند تا بیانیه دهند و عذرخواهی کنند اما هنوز این اتفاق نیفتاده است .گلستان ما به نقل از عدالتخواهان گلستان