قیمت غذاها در قطار تهران به گرگان بسیار بالا و گران است.
به گزارش اترک، برای اولین بار بود که سوار قطار می شدم. از مسافرت با قطار تعریفهای زیادی را شنیده بودم و شب خوشی را هم برای خودم در این سفر با قطار پیش بینی کرده بودم.
میهمان عزیزی را نیز با خود همراه کرده بودم تا لذت سفر با قطار بریمان دوچندان شود.
ساعت 19:10 قطار طبق ساعت مقرر و اعلام شده حرکت کرد و من در جلوی میهمان به خودم افتخار کردم به این نظم و سر وقت بودن.
هنوز کیلومتری از پایانه راه آهن دور نشده بودیم که قطار توقف کرد.هاج و واج مانده بودم که چه شده و نکند حادثه ای بزرگ روی داده است.از مامور قطار که سوال شد، مشخص شد دیزل قطار مشکل دارد و باید تعویض شود.دیزیل عوض شد و ما دوباره حرکت کردیم.
میهمان عزیزمان نیاز به استفاده از سرویس بهداشتی را پیدا کرد با افتخار از این که قطار انتخابی ما درجه یک است و همه امکاناتش هم درجه یک خواهد بود، او را به سمت سرویس بهداشتی(البته با عرض پوزش از خوانندگان گرامی) راهنمایی نمودیم ولی با صحنه بدی مواجه شدیم، درب سرویس بسته بود و بر روی آن نوشته شده بود، آب ندارد!!!!
میهمان ما باید تا ایستگاه بعدی با خودش کلنجار می رفت و خودش را کنترل می کرد!!
ساعتی بعد میهماندار برای کنترل بلیطها با دستگاههای دیجیتال به کوپه ها آمد، پیش خودم گفتم این هم از پیشرفت علم و تکنولوژی است.
به میهماندار گفتم که غذا در رستوران موجود است و او هم با ادب گفت:بله شما چه میل دارید؟
نام غذاها را از او خواستم و او هم گفت:کنسرو مرغ و کنسرو ... و خورش قیمه.
کنسروها که به مذاقمان نمی چسبید و به سراغ خورش قیمه رفتیم که هم سالم تر بود و هم قیمتش نسبت به سایر غذاها مناسبتر .
قیمت آن را سوال کردیم و ایشان فرمودند: با احتساب مالیات بر ارزش افزوده و برخی موارد مندرج در منو می شود :155000 ریال.
فکر کردم یا من اشتباه شنیدم و یا غذا چیز دیگری است و یا این خورش قیمه باید خورش قیمه ای خاص و ویژه باشد.به نا بر این تنها یک پرس سفارش دادم و میهماندار با تعجب پرسید یک پرس و من هم به خاطر قیمت بالای غذا گفتم بله.
اما وقتی به رستوران وارد شدیم و غذا برایمان آورده شد، نه خورش قیمه سفارش شده ما خورش قیمه خاصی بود و نه ویژگی خاصی داشت.
یک خورش قیم معمولی با یک کفگیر برنج و یک عدد ماست درون یک بشقاب استیل ریخته شده بود.
سعی می کردم طوری نشان دهم که میهمان ما متوجه کم خوردنمان نشود و بتواند سیر شود.
در کنارمان خانواده ای بودند که البته مثل ما صبور نبودند و هم قیمت بالای غذا و هم کیفیت کم آن برایشان قابل تحمل نبود و با میهماندار رستوران در این خصوص مشاجره نمودند و بالاخره هم غذا را نخوردند و رفتند.
اینهم فاکتور غذا به قیمت هتلهای 5 ستاره
ما که غذا را خوردیم و نان همراه غذا را هم با خود برداشتیم تا گشنگی گرانی غذا را با نان جبران کنیم و به کوپه برگشتیم.
تلویزیون داخل کوپه را روشن کردیم ولی جز یک تصویر ثابت چیزی دیده نمی شد.هیچ راه وصل کردن فلش یا کارت حافظه هم موجود نبود.از خیر تلویزیون قطار هم گذشتیم و گفتیم در این هوای گرم بیرون در کوپه درجه یک می توانیم راحت بخوابیم ولی هوا ناگهان تغییر کرد و از تهویه موجود دیگر باد خنکی بیرون نمی آمد،درجه درون کوپه را بالا و پایین بردیم ولی هیچ تغییری به وجود نیامد و کنترل دستگاههای درون کوپه به شکل مرکزی اداره می شد.
خلاصه تازه فهمیدیم که باید با همان قطار معمولی می آمدیم تا این همه انتظارات اضافی از خودمان و قطار درجه یک ایجاد نمی کردیم.
هرچند دراینجا لازم است از همه کارکنان زحمت کش راه آهن جمهوری اسلامی ایران صمیمانه تقدیر و تشکر کنیم ولی ای کاش با رعایت برخی نکات در خدمات دهی به مسافران از سوی مسئولین راه آهن خاطر سفر با قطار در ذهن مردم همیشه شیرین بماند.
علی و میهمان ویژه اش در قطار درجه یک تهران به گرگان