razmande1

زندگی این رزمنده روز به روز پیچیده تر می شود و برای گره گشایی از زندگی خود هیچ امیدی جز خدا ندارد چرا که بی مهری ها او را دلسرد کرده است.

به گزارش اترک به نقل از کلاله خبر، حسین پودینه رزمنده ای است که بیش از 30 ماه از زندگی خود را در راه دفاع از کشورش با دشمنان جنگید و زندگی این بازمانده جنگ و جبهه دارای فراز و نشیب هایی بوده که شیرینی زندگی را به کام خانواده اش تلخ کرده است.

وی در مهر ماه سال 61 با عضویت بسیجی و داوطلبانه به مدت 6 ماه در صحنه های نبرد شمال غرب کشور حضور داشت و پس از آن در سال 63 به خدمت سربازی رفت و دواطلبانه به مناطق غربی کشور اعزام شد و 25 ماه در مناطق جنگی خدمت کرد.

وقتی زندگی یک رزمنده روز به روز دردناک تر می شود/ نا امیدی از سیستان و بلوچستان تا بی مهری های استان گلستان + تصاویر

از سمت راست نفر دوم با لباس بلوچی

این رزمنده می گوید: عشق به وطن و دفاع از مرزوبوم و ناموس کشورم باعث این شد که بصورت داوطلبانه از کانال بسیج به مناطق جنگی بروم تا اینکه مجروحیت عاملی بر برگشتم شد اما در سال 63 در لباس سربازی و بصورت داوطلبانه باز هم به همان مناطق اعزام شدم.

پس از پایان سربازی نیز به گفته وی، وی 2 ماه دیگر در این مناطق ماندگار شد و در مجموع با 33 ماه حضور در صحنه های نبرد با دشمن، به وظیفه خود در قبال کشورش پایان داد.

وقتی زندگی یک رزمنده روز به روز دردناک تر می شود/ نا امیدی از سیستان و بلوچستان تا بی مهری های استان گلستان + تصاویر

از سمت چپ نفر دوم در میان فرماندهان

مجروحیت از ناحیه ریه بر اثر مواد شیمیایی

در معرفی این رزمنده به اینکه مجروحیت عاملی بر برگشت وی به دیارش شد، اشاره کردیم.

طبق اسناد موجود که به امضای سرتیپ دوم علیرضا عظیمی جاهد فرمانده وقت سپاه سلمان رسیده است، حسین پودینه در سال های 61 و 62 در عملیات پدافندی در محل غرب فکه از ناحیه ریه بر اثر مواد شیمیایی مجروح شده است.

وقتی زندگی یک رزمنده روز به روز دردناک تر می شود/ نا امیدی از سیستان و بلوچستان تا بی مهری های استان گلستان + تصاویر

از جمله مدارک موجود برای اثبات اینکه وی در این عملیات از ناحیه ریه دچار مجروحیت شده است، نظر کمیسیون پزشکی است که در دو نسخه این موضوع (مجروحیت ریوی وی) توسط کمیسیون های پزشکی مورد تایید قرار گرفته است.

وقتی زندگی یک رزمنده روز به روز دردناک تر می شود/ نا امیدی از سیستان و بلوچستان تا بی مهری های استان گلستان + تصاویر

وقتی زندگی یک رزمنده روز به روز دردناک تر می شود/ نا امیدی از سیستان و بلوچستان تا بی مهری های استان گلستان + تصاویر

پیگیری های ناکام این رزمنده

حسین پودینه در گفتگویی اظهار داشت: من برای کشورم عازم جبهه و جنگ شدم و منتی نیست، چرا که وظیفه حکم می کرد تا در این صحنه حساس حضور داشته باشم. با برگشت از جنگ چون حضور در جنگ را پاسخی بر لبیک رهبرم می دانستم، برای تایید مجروحیتم هیچ اقدامی نکردم تا اینکه مشکلات تنفسی ام شدید تر شد به طوری که بدون اسپری های باز کننده مجاری تنفسی، حرکت و تنفس برای من امکان پذیر نبود.

وقتی زندگی یک رزمنده روز به روز دردناک تر می شود/ نا امیدی از سیستان و بلوچستان تا بی مهری های استان گلستان + تصاویر

تا اینکه به این نتیجه رسیدیم که این مشکل تنفسی از عوارض مجروحیت در جنگ است، آنجا بود که به پیشنهاد دوستان برای تایید جانبازی خود اقدام کردم اما پیگیری های من نتیجه ای نداشت و هزینه ای سنگین مسافرت به سیستان و بلوچستان و زمان بر بودن این پروسه باعث دلسردی من شد(منبع درآمدی برای تامین هزینه مسافرت  نداشتم).

معلولیت دو فرزندم می تواند بر اثر عوارض مواد شیمیایی باشد

وی در ادامه دردل های خود از پیچیده شدن وضعیت زندگی خود گفت و افزود: من دارای 6 فرزندم و علاوه بر مشکلات جسمانی خودم، مشکل معلولیت دو فرزندم نیز به مشکلاتم اضافه شد.

پودینه ادامه داد: یکی از فرزندانم از بدو تولد بصورت معلول(معلول ذهنی) به دنیا امد اما معلولیت فرزند 28 ساله من که دارای یک زن و همسراست، زندگی فلج من را فلج تر کرد.

وقتی زندگی یک رزمنده روز به روز دردناک تر می شود/ نا امیدی از سیستان و بلوچستان تا بی مهری های استان گلستان + تصاویر

این بازمانده جبهه و جنگ گفت: فرزندم زمین گیر شد و به مرور زمان بیماری وی شدیدتر شد بطوریکه هوشیاری وی به صفر رسیده است و برای اینکه زخم بستر نگیرد، ما وی را جابجا می کنیم.

وقتی زندگی یک رزمنده روز به روز دردناک تر می شود/ نا امیدی از سیستان و بلوچستان تا بی مهری های استان گلستان + تصاویر

کمیته امداد امام خمینی (ره) حمایت خود را از خانواده من قطع کرد؛ دو فرزند معلولم تحت پوشش بهزیستی هستند

پودینه در پاسخ به اینکه از سوی نهاد یا ادارات حمایت می شوید، گفت: در ابتدا تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) بودیم و پس از نزدیک به سه سال کمیته امداد نیز به دلایلی که خودم نیز اطلاع ندارم،حمایت خود را از خانواد من سلب کرد.

وی اضافه کرد: فرزند کوچکم از ابتدا تحت پوشش بهزیستی بود و فرزند بزرگم نیز با تشدید بیماری، تحت حمایت این مرکز قرار گرفت و قرار است از اذر ماه مبلغی برای وی واریز شود.

معاون کمیته امداد کلاله: کمیسیون پزشکی پودینه را رد کرد

در خصوص علت سلب حمایت از خانواده این رزمنده با معاون کمیته امداد گفتگویی داشتیم و عباس زاده در ابتدا و به استناد به گفته یکی از کارکنان کمیته امداد، علت را بیماری اعصاب و روان دانست.

با گفتگو با محمد رضا فشایی رئیس بهزیستی کلاله، وی بیماری اعصاب و روان پودینه را رد کرد و لازمه تشخیص این مشکل را دو مرحله بستری شدن برشمرد و اتفاقا خود پودینه نیز این موضوع(داشتن مشکل اعصاب و روان) را به صراحت رد کرد.

و در نهایت معاون کمیته امداد با شنیدن پاسخ رئیس بهزیستی کلاله، علت سلب حمایت از این خانواده را تصمیم کمیسیون دانست(گفتنی است این موضوع در زمان عباس زاده رخ نداده است).

اما در مجموع با اظهارات معاون کمیته امداد و رئیس بهزیستی کلاله باز هم در خصوص علت سلب حمایت کمیته امداد از این خانواده، به نتیجه ای نرسیدیم.

ریزش سقف کاه گلی منزل این رزمنده با شدت یافتن بارش باران

انتشار خبری با عنوان "سقف خانه یک کلاله ای بر روی خانواده اش آوار شد" در سایت کلاله خبر، شوکی به شهروندان و مسئولین کلاله وارد کرد تا جایی که دبیر مدیریت بحران شهرستان کلاله در بازدید از وضعیت این خانواده، ابراز تاسف کرد که چگونه در شهر کلاله خانواده ای با این وضعیت نامناسب زندگی می کنند؟ این سوالی بود که برای این مسئول پیش آمده بود.

وقتی زندگی یک رزمنده روز به روز دردناک تر می شود/ نا امیدی از سیستان و بلوچستان تا بی مهری های استان گلستان + تصاویر

وقتی زندگی یک رزمنده روز به روز دردناک تر می شود/ نا امیدی از سیستان و بلوچستان تا بی مهری های استان گلستان + تصاویر

اما با انتشار این خبر، هلال احمر شهرستان کلاله با اطلاع از وقوع این حادثه کمک رسانی اولیه را انجام داد و برخی تجهیزات لازم را در اختیار این خانواده قرار داد.

وقتی زندگی یک رزمنده روز به روز دردناک تر می شود/ نا امیدی از سیستان و بلوچستان تا بی مهری های استان گلستان + تصاویر

نحوه وقوع این حادثه را از خود پودینه جویا شدیم و وی گفت: از چند مدت پیش احتمال این را میدادیم که سقف این خانه ریزش خواهد کرد و با توجه به اینکه برای تعمیر ان پولی نداشتیم، با کمک یک موسسه خیریه پلاستیکی خریداری کردم تا بوسیله آن از نم دادن سقف خانه جلوگیری کنم اما قبل از هر اقدامی، بارش باران باعث ریزش سقف خانه من شد و در حال حاضر تمامی وسایل خانه در حیاط قرار دارد.

پاسخ به برخی شایعات توسط این رزمنده

برخی بر این پافشاری می کنند که شما این خانه را 40 روز پیش تخلیه کرده بودید و تخریب سقف آن توسط خود شما انجام شده است، ایا این ادعا صحت دارد؟

این بازمانده جبهه و جنگ در پاسخ به این سوال ما گفت: این ادعا درست نیست چون من از هیچ مسئولی انتظاری نداشتم و خیلی از همسایگان ما بر اینکه ما در این منزل کاه گلی زندگی می کردیم، گواه خواهند داد چرا که مکان دیگری برای زندگی نداشتم.

برخی نیز مدعی هستند که شما در حیاط خود یک تک اتاق ساخته اید در خصوص این ادعا چه پاسخی می دهید؟

بسیاری از دوستان و خویشاوندان بر اینکه مساحتی از حیاط را در اختیار فرزندم که دارای زن و زندگی است، برای ساخت اتاقی قرار دهم، تاکید داشتند و این فرزندم با هزینه خود(با کارگری کردن در شهرهای بزرگ) توانست یک اتاق برای خود بسازد و برای جدا سازی به اصطلاح آشپزخانه از قسمت حال، کمدی در این مابین قرار داده اند و با بروز این مشکل، همه ما از جمله فرزند معلولم و زن و فرزند وی، به خانه این فرزندم پناه بردیم و در مجموع بیش از از 9 نفر زن و مرد(فرزندانم و دو عروسم) در مساحتی کمتر از 30 متر مربع زندگی می کنیم.

پس از این اتفاق چه نهادها و اداراتی قول مساعدت به خانواده شما دادند؟

وی در پاسخ به این سوال نیز گفت: شهرداری و شورای شهر برای دریافت رایگان پروانه ساخت و تامین برخی مصالح برای ساخت خانه به من قول مساعدت دادند و حتی این موضوع را نیز رسانه ای کردند.

اما پیشنهاداتی هم از سوی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی مبنی بر دادن تسهیلات با سود کم درصد شد ولی من جرات دریافت این وام را ندارم و صادقانه باید بگویم که من تنها با دریافت یارانه خرج خانواده  را می دهم و منبع درامد دیگری ندارم و توانایی باز پرداخت قسط وام را نخواهم داشت و گرفتن این وام به منزله بیچاره شدن خودم و خانواده ام است و حتی من برای دریافت این وام، ضامن ندارم چون کسی را به عنوان کارمند یا شخصی که بتواند ضامن چنین وامی شود، ندارم و نا امیدم و مجبورم با همین وضعیت زندگیم بسوزم و بسازم.

کلاله خبر، این بود سرگذشت رزمنده ای که بیش از 30 ماه از زندگی خود را داوطلبانه و با عنوان رزمنده برای دفاع از این مرزو بوم، هزینه کرد و باید بدانیم ما و مسئولین در قبال چنین افرادی مسئول هستیم و در دیارباقی باید پاسخگوی شهیدان و همرزمان اینان باشیم.امیدواریم این گزارش باب تلنگری برای مسئولین باشد تا شاهد اقدامی عملی برای رفع مشکلات این خانواده باشیم.