13940909000844 PhotoA

فرانسه به همراه سایر کشورهای اتحادیه اروپا عروسک های مطیع خواست واشنگتن هستند و در نتیجه بی گناهند و زمانی که آنها کشته می شوند، این اتفاق یک تراژدی است. اما روس ها عروسک های مطیع خواست واشنگتن نیستند و در نتیجه بی گناه نیستند.

به گزارش اترک به نقل از فارس، تا همین چند هفته قبل امکان نداشت اتحادیه اروپا بتواند راهی برای جلوگیری از سرازیر شدن سیل آوارگانی پیدا کند که تقریبا همگی از کشورهایی که آمریکا و ناتو در بی خبری آنها را بمباران کرده اند، راهی این کشورها شده اند. اما اکنون به این دلیل که بمبگذاری پاریس همه چیز را تغییر داده است، اتحادیه اروپا  در حال بستن مرزهای خود به روی آوارگان و عقب راندن آنهاست.

درست تا همین چند هفته قبل امکان پذیر به نظر نمی رسید که یک ناسیونالسیم از نو احیا شده اتحادیه اروپا را فرابگیرد و احزاب سیاسی حاکم، در معرض از قدرت رانده شدن در نتیجه آرای رای دهندگان قرار گیرند. اما اکنون به برکت قتل عام پاریس، روح تازه ای در کالبد آنها دمیده شده، چرا که اکنون می توانند در امنیت تمام، همان سیاست هایی را اتحاذ کنند که تا همین چند هفته پیش از آنها به عنوان سیاست هایی «فاشیستی» یاد می کردند.

تا همین چند هفته قبل امکان نداشت اتحادیه اروپا و آمریکا بپذیرند که وقتی پای مبارزه با مخلوق خودشان – که همان داعش باشد- پیش می آید به شدت بی کفایت می شوند و به کمک روسیه احتیاج پیدا می کنند اما اکنون در آستانه نشست گروه 20 در پاریس، همه برای به صف شدن و صدور اجازه به پوتین برای برعهده گرفتن مسئولیت جنگ علیه تروریسم آماده اند. آمریکاییان سرانجام دریافته اند که داعش از آن قطار کامیون های تانکری که صف کشیده اند برای قاچاق نفت خام سرقت شده سوریه استفاده کرده است، البته بعد از آنکه پوتین به آنها عکس های ماهواره ای را نشان داده است!

تا همین چند هفته قبل امکان نداشت اتحادیه اروپا و آمریکا بپذیرند که وقتی پای مبارزه با مخلوق خودشان – که همان داعش باشد- پیش می آید به شدت بی کفایت می شوند و به کمک روسیه احتیاج پیدا می کنند.

آیا من از سر عصبانیت حرف های ناسنجیده می زنم؟ به هیچ وجه؛ من تمام مرگ و میرهای ناشی از حملات تروریستی در عراق، سوریه، لبنان و در تمام کشورهای دیگری که مردمانشان مرتکب هیچ خطایی نشده بودند که سزاوار چنین برخوردی باشند، تقبیح می کنم. من فقط نسبت به فرانسویان که بی صدا در کنار ارتششان که به نابودی لیبی کمک کرد (و به هیچ روی سزاوار چنین رفتاری نبود) باقی ماندند، احساس تاسفی نصفه و نیمه دارم.

به همین ترتیب پس از آنکه هواپیمای روسی بر فراز صحرای سینا سقوط کرد، هیچ یک از آن انبوه آواتارهای فیس بوکی پرچم های روسیه را در صفحاتشان به نمایش نگذاشتند و به احترام مرگ آنها، به ندرت شاهد جمعیت شمع به دست شب زنده دار یا دسته ها و توده های گل در پایتخت های مختلف غربی بودیم. من حتی یک حالت رضایتمندی متکبرانه را در آنها احساس می کردم، گویی می خواهند بگویند این مکافات روس ها در ازای تجاوز کردن آنها از محدوده خود در سوریه است.

این تفاوت در واکنش ها به چه دلیل است؟ ساده است؛ به شما «گفته شد» که برای فرانسوی ها عزاداری کنید و شما هم کردید. به شما گفته نشد که برای روس ها عزاداری کنید و شما هم نکردید. لطفا احساس بدی به شما دست ندهد؛ شما فقط از دستورها پیروی کردید. منطق پشت این دستورها شفاف است؛ فرانسه به همراه سایر کشورهای اتحادیه اروپا عروسک های مطیع خواست واشنگتن هستند و در نتیجه بی گناهند و زمانی که آنها کشته می شوند، این اتفاق یک تراژدی است. اما روس ها عروسک های مطیع خواست واشنگتن نیستند و در نتیجه بی گناه نیستند و برای همین وقتی به دست تروریست ها کشته می شوند، این اتفاق به معنای مجازات آنهاست. و زمانی که عراقی ها یا سوری ها یا نیجریه ای ها به دست تروریست ها به قتل می رسند، این اتفاقات نیز یک تراژدی نیست و این یکی دلیل متفاوتی دارد؛ آنها خیلی فقیرتر از آنند که اهمیتی داشته باشند! به منظور اینکه قربانی یک تراژدی به حساب بیایید، باید واجد یکی از این سه چیز باشید: عروسک آمریکا باشد، ثروتمند باشید و مرده باشید.

به همین منوال احتمالا معتقدید که حملات تروریستی در پاریس حقیقت محض است؛ اینکه هیچ کس از وقوع آن با خبر نبوده و نمی شده از وقوع آن جلوگیری کرد، چون این تروریست ها بسیار زیرک تر از آن بوده اند که  حاکمیت نظارتی همه جا حاضر و ناظر، بتواند آنها را ردگیری کند! در این باره نیز احساس بدی به شما دست ندهد؛ شما فقط به چیزی باور آورده اید که به شما گفته می شود باور کنید. احتمالا این را نیز باور دارید که سوخت جت می تواند ستون های فولادی را ذوب کند و به همین دلیل بوده که آن آسمانخراش ها زیر سنگینی وزن خودشان فروریخته اند (چه این هواپیماها به آنها برخورد می کردند و چه نمی کردند). شما قطعا می توانید هر چه را که دوست دارید باور کنید، اما دو نکته سهل الادراک  وجود دارد که با کمک آنها می توان واقعیت را از دروغ تشخیص داد:

ما باید عزادار مرگ قربانیان این حادثه باشیم، اما در اینجا چیزی مهم تر از صرفا جان انسان هاست که اهمیت دارد که به شکل اسف باری هر سال که می گذرد کم بها تر می شود؛ ما باید عزادار حقیقت شویم.

اگر دروغین باشد، مفسران بی درنگ (و گاهی اوقات حتی پیش از آن) با خبر می شوند. اگر واقعی باشد در این صورت کشف حقیقت به انجام یک تحقیقات جامع موکول می شود. به این ترتیب مثلا در حادثه یازدهم سپتامبر، طرف مقصر مشتی عربستانی مسلح به تیغ موکت بری بودند (که تناقض آمیز است ولی برخی از آنها همچنان زنده اند). و در پاریس ما درست بعد از حادثه فهمیدیم که این کار توسط داعش انجام شده و حتی پیشاپیش می دانستیم که عاملین آن چه کسانی اند! و زمانی که هواپیمای مسافربری مالزی در اوکراین مورد اصابت یک موشک قرار گرفت، ما بلافاصله فهمیدیدم که این کار تقصیر روسیه بوده است (مهم نیست که در همان روز اوکراینی ها یک سیستم دفاع هوایی را به کار گرفته بودند، بعلاوه دو جت مسلح به موشک های هوا به هوا را به هوا فرستاده بودند، آن هم علیه دشمنی که دارای نیروی هوایی نبود). با این حال ما همچنان نمی دانیم که چه اتفاقی برای هواپیمای روسی بر فراز صحرای سینا افتاده است. این قضیه هنوز در دست تحقیقات است؛ که باید هم باشد. اگر قضیه واقعی باشد، مقامات در حالی که برای یافتن دلایل آن تلاش می کنند، زمان می خرند و با احتیاط سخن می گویند. وقتی که قضیه دروغین است، مقامات با «دروغ بزرگ» از پیش آماده شان حاضر می شوند و بعد تمام کارهای لازم را برای قبولاندن انجام می دهند و شواهدی را که می توان به شکل مستقل گردآوری کرد، از بین می برند.

اگر ماجرا دروغین باشد، در این صورت نیز باید انتظار شیوه های مشابهی را داشته باشید: لوگوهای طراحی شده برای کارزارهای عمومی، همزمان با مطلع شدنتان از خبر ما وقع، آماده به معرض نمایش گذاشته شدن هستند، چه این لوگوها «من شارلی هستم» باشد یا درج نماد صلح بر برج ایفل. ولی با فاجعه هواپیمای روسی هیچ تبلیغات و سر و صدایی صورت نمی گیرد، مگر آنکه آن کارتون خوش قریحه شارلی ابدو از راکت یک جهادی را که با یک هواپیمای مسافربری در حال دخول مقعدی بود جزو این تبلیغات به حساب بیاورید. یا لقمه های چرب و نرم خبری که برای تغذیه یک جنون رسانه ای طراحی شده اند، مثل خبر گذرنامه یافت شده در کنار یکی از عاملین حادثه پاریس. افرادی که مسئول طراحی این رویدادهایند، فاقد خلاقیت های لازم هستند و معمولا برنامه هایی را طراحی می کنند که پیش از آن جواب مساعدی داده است.

ما قطعا باید انتظار قتل عام های جعلی بیشتری از این دست را داشته باشیم - هر گاه که وضعیت سیاسی خیلی سخت تر از آن می شود که از دست کسی کاری برآید- چون این سلول های جهادی آماده به کار ابزاری کم قیمت هستند که می توان آنها را به بهای پایین و به شکلی موثر به کار گرفت. البته ما باید عزادار مرگ قربانیان این حادثه باشیم، اما در اینجا چیزی مهم تر از صرفا جان انسان هاست که اهمیت دارد که به شکل اسف باری هر سال که می گذرد کم بها تر می شود؛ ما باید عزادار حقیقت شویم.

نوشته: دیمیتری اورلوف[1]

ترجمه: هادی سعادت

منبع: http://www.informationclearinghouse.info/article43457.htm

[1] . Dmitry Orlovمهندس روسی-آمریکایی که در زمینه مسائل مرتبط با  افول و فروپاشی اقتصادی، زیست محیطی و سیاسی بالقوه ایالات متحده آمریکا قلم می زند.