من نورتاغن غراوی از شهرستان مراوه تپه هستم.
من نورتاغن غراوی از شهرستان مراوه تپه هستم.
خیلی ساده و فراری از میکروفون و دوربین فیلم برداری بود. نورتاغن غراوی را می گویم . آزاده ای که مانند بسیاری از رزمنده ها و افتخارآفرینان هست سال دفاع مقدس در گمنامی به خوش نامی معروف بود.
قبل از رفتن به سربازی نورتاغن معروف به بمب خنده بود و در هر مجلسی که نورتاغن وارد می شد کسی نبود که بدون لبخند از آن مجلس بیرون رود .
وقتی به سن سربازی رسید برای دفاع از سرزمین اسلامی خود به خدمت رفت . در همان جا بود که به اسارت رژیم دژخیم صدام تکریتی درآمد و وارد اردوگاههای آن کشور شد.
نورتاغن روحیه ی خود را نباخت و در همان جا با روحیه دادن به همرزمانش ،خار چشم دشمنان شده بود.
آنها بارها قصد داشتند تا روحیه ی او را خراب کنند تا او دیگر روحیه برای شاداب سازی همرزمانش نداشته باشد.
در آنجا بود که با سید ناصر حسینی پور آشنا می شود .(نویسنده ی کتاب ؛ پایی که جا ماند)
امروز نورتاغن غراوی در مخابرات شهرستان مرزی مراوه تپه در واحد آبونمان مشغول به کار است و وقتهای بیکاری را نیز در مغازه ای که به تازگی باز کرده مشغول می شود.
سه صفحه از کتاب پایی که جا ماند به صحبتها و خاطرات مختص نورتاغن غراوی از روستای نارلی آجی سوی مراوه تپه تعلق دارد.
او همیشه با روحیه بوده و هنوز خود را سرباز نظام اسلامی ایران می داند.
او همیشه آماده ی خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است و در تمام راهپیمایی ها شرکت کرده است.