keramat1

بانویی گلستانی که هر دو کلیه اش از کار افتاده بود با هدیه امام جواد علیه السلام، شفا یافت.

به گزارش راه اترک، در کاوران زائران امام مهربانی های شهرستان کلاله، یک خانم از این کاروان داستان کرامت امام رضا علیه السلام و هدیه فرزندش امام جواد علیه السلام را با چشمانی اشکبار برایمان تعریف کرد.

این خانم گلستانی گفت: این کرامت اهل بیت برای خواهرم روی داده است.

او گفت: داستان این کرامت مربوط به 20 سال پیش می باشد.

در آن هنگام خواهر که باردار بوده برای زایمان به بیمارستان گنبد می رود ولی در بیمارستان پزشکان می گویند: بچه مرده است و با سزارین بچه را از مادر جدا می کنند ولی متوجه می شوند که هر دو کلیه خواهرم نیز از کار افتاده است.

وقتی پیگیری ما را دیدند ، آنها هم تلاششان را برای سلامتی خواهرم دو چندان کردند . ولی در نهایت به ما گفتند: ما تلاش خودمان را کردیم ولی متاسفانه دیگر کاری از دست ما بر نمی آید.

وقتی این حرف را می زنند، عمویم پافشاری می کند و می گوید : من برادرزاده ام را به مشهد می برم و در آنجا شفایش را از امام رضا علیه السلام خواهم گرفت.

دستگاه های اکسیژن و بقیه دستگاه ها را به بدن خواهرم وصل می کنند ولی بدن او شدیدا باد کرده است.

وقتی آمبولانس به جوزک می رسد ، تماس می گیرد که بیمار دارد فوت می کند و قصد دارند برگردند ولی بازهم عمویم مخالفت می کند و اصرار که حتما باید بیمار به مشهد برده شود.

در هر صورت با پافشاری عمویم، خواهر من را به مشهد می برند و در بیمارستان خواهرم را با دستگاههای احیا و دیالیز زنده نگه می دارند.

در مشهد در یک اتاق، خواهرم به همراه یازده بیمار دیگر که آنها هم نیاز به دیالیز دارند، بستری می شود.

دکترها می گویند: اگر سیستم دفع از کلیه های ببمار کار کند، بیمار خوب خواهد شد وگرنه، دیگر کاری نمی توان برایش کرد.

مادرم 40 شبانه روز کارش فقط دعا و نماز بود و بیشتر در نمازخانه بیمارستان می ماند.

تا اینکه چهلمین شب ، سیستم دفع کلیه های خواهرم به طرز معجزه آسایی به کار می افتد.

تمام پزشکان و پرستاران با همهمه به سمت اتاق او می آیند، مادرم می گوید: یکهو صدای همهمه را در راهروها شنیدم و اولش فکر کردم که نکند دخترم فوت شده و برای همین جرات آمدن به سمت اتاق او را نداشتم.

اما بعد شنیدم که پرستاران به من گفتند: دخترت شفا گرفته و خوب می شود.

بعد از چند روز که خواهرم به هوش آمد، همه دکترها دور و برش را گرفته بودند و منتظر پاسخ سوالشان که چه اتفاقی برای او در آن شب افتاده است.

خواهرم در خصوص آن شب گفت:

آن شب، متوجه شدم که حضرت امام جواد علیه السلام وارد اتاق ما شد و یک سینی استیل بزرگ در دست دارد و روی این سینی 12 جفت کلیه به تعداد هم اتاقی های ما دارد.

وقتی حضرت امام جواد علیه السلام پیش من آمد، رو به من کرد و گفت: یک جفت از این کلیه ها مال شماست و من هم دست دراز کردم و یک جفت از کلیه ها را برداشتم.

و این همان زمانی بود که دکترها متوجه می شوند که سیستم دفع کلیه های خواهرم کار کرده است.

الان سالها از آن زمان می گذرد و ما همیشه قدردان دعای امام رضا علیه السلام و هدیه حضرت امام جواد علیه السلام هستیم.

داستان این کرامت ها ادامه دارد...

انتهای پیام/جامی