15saleh

به راستی همین 14 ـ 15 ساله‌ها بودند که بعثی‌ها را فراری دادند.

 به گزارش اترک به نقل از خبرنگار حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)، به راستی همین 14 ـ 15 ساله‌ها بودند که بعثی‌ها را فراری دادند، همین بچه‌هایی که صدای هولناک توپ و تانک پاهای کوچک‌شان را نلرزاند، سنگینی پوتین پاهای‌شان را خسته نکرد، اسلحه‌های سنگین دوش‌شان را به درد نیاورد،‌ ایستادند و امروز هم آمده‌اند تا درس ایستادگی را به ما بیامورند.

آنچه در ادامه می‌آید حاشیه‌های مراسم تشییع پیکر «محمود مهاجر» است:

* پیکر مطهر شهید دانش‌آموز «محمود مهاجر» ساعت 9 صبح امروز (30 آذر ماه) با حضور خانواده، همرزمان و مردم محله جنوب تهران از مسجد الرضا(ع) واقع در 18 متری تختی به سمت قطعه 26 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تشییع ‌شد.

* امروز محله تختی که در طول هشت سال دفاع مقدس 85 شهید و ده‌ها جانباز تقدیم انقلاب اسلامی کرده است، حال و هوای دیگری داشت؛ حجله‌هایی که با تصویر شهید 15 ساله بر سر کوچه‌ها می‌درخشید و اعلامیه‌هایی با عکس شهید نوجوان روی در و دیوار، مردم را به یک مهمانی دعوت می‌کرد.

* جوانان و مردم شهید‌پرور این محله، شب گذشته را تا صبح در کنار پیکر محمود به صبح رساندند.

* مردم با سینه‌زنی، عزاداری و مداحی به زبان فارسی و آذری برای اباعبدالله‌الحسین(ع) و حضرت علی‌اکبر(ع)، پدر و مادر شهید را همراهی می‌کردند تا این پرستوی مهاجر را بدرقه ‌کنند.

* در جمع مشایعت‌کنندگان، مردان 40 ـ 50 ساله‌ای حضور داشتند که روزی همرزم و همکلاسی این شهید دانش‌آموز بودند، آن‌ها آمده بودند تا باری دیگر از محمود شفاعت بگیرند.

* پدر پیر شهید مفقود «علی اکبر آخوندی» که 32 سال است، انتظار آمدن فرزندش را از جبهه کردستان می‌کشد، در این جمع عاشقان بود و در حالی که به تابوت محمود نگاه می‌کرد، گفت: «محمود! سلام مرا به علی‌اکبرم برسان»؛ این حرف پدر شهید منتظر دل‌ها را سوزاند.

* در بین جمعیت، مردم درباره خانواده شهید می‌گفتند: «پدر شهید مهاجر کاسب محله است، ای کاش تمام کاسب‌ها مانند او منصف بودند؛ هیچ وقت گران‌فروشی نکرده است، این خانواده امین مردم محله هستند، اگر کسی مشکلی داشته باشد، تمام سعی‌شان را می‌کنند تا گره از کارشان باز کنند، خانواده مهاجر خانواده‌ای صبور، با تقوا، خیرخواه و پرهیزکار هستند».

* ربابه باقری که روزی فرزندانش هم‌بازی محمود بود، می‌گوید: «خوبی این خانواده قابل توصیف نیست، محمود هم در همین خانواده بزرگ شد، یادم می‌آید محمود از همان دوران نوجوانی که من شناختمش، در هیئت حضرت علی‌اصغر(ع) حضور پیدا می‌کرد، با آن سن کمی که داشت در بسیج مسجد هم فعال بود».

* امروز عطری ماندگار در محله جنوب تهران پیچید و شهید 15 ساله «محمود مهاجر» که در عملیات «کربلای 8» به شهادت رسید و بعد از 25 سال به آغوش خانواده بازگشت، خیلی از دل‌ها را آسمانی و چشم‌ها را بارانی کرد.