hokomat1

حمایت از بهاییان توسط برای رسیدن به ایران لاییتسه می باشد.

اسلام با سیاست هیچ مشکلی ندارد و بهترین برنامه همه جانبه را که حتی سیاست نیز در آن به بهترین شکل آن وجود دارد مطرح می کند و این یعنی سیاست تمیز.

شهید مدرس در خصوص سیاست گفت: سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست.

اسلام یک دین کامل است و دستوراتش نیز تمام شئون زندگی اجتماعی را در برمی گیرد و کسی نیست که بتواند مطلبی را در اسلام بیاید که اسلام در آن سخنی نگفته باشد.

فقه پویا و زنده اسلام موجب شده که این دین آخرالزمان در بین مردم جهان گسترده شود و مردم بیشماری به این دین از سایر ادیان گرایش کرده و مسلمان شوند.

اما در مقابل سیاست تمیز، سیاست کثیفی وجود دارد که برای رسیدن به نتایج مورد نظر خود استفاده از هر چیزی را مجاز می شمارد و این سیاست ماکیاولی یعنی سیاست کثیف.

دشمنان این دین نیز به مثابه اجداد سلفشان از هر راهی برای مبارزه با اسلام وارد خواهند شد.

دین سازی یکی از حربه های دشمنان اسلام است و از این بین وهابیت و بهاییت به عنوان زیرمجوعه های فرقه سازی و دین سازی نمود بیشتری دارد.

وهابیت و بهاییت اگرچه از نظر گستردگی جمعیت محدود هستند ولی به خاطر پشتیبانی غرب از آنها برای برنامه ریزیهای خرابکارانه باید مورد تحلیل قرار بگیرند.

بهاییت در قبل از انقلاب اسلامی با حمایت کامل غرب در کشور حکومت داشتند و به عنوان نمونه می توان از هویدا نام برد که به خاطر نفوذ فراماسونی از وی ، طولانی ترین دولت را در رژیم پهلوی دارا می باشد.

بعد از انقلاب به خاطر ماهیت اسلامی نظام جمهوری اسلامی، هیچ راه نفوذی برای بهاییت داده نشد. احکام اسلامی یکی از مواردی بود که جلوی ارتباط با اعضای این فرقه و تسلط آنها بر مردم مسلمان را می گرفت.

بهاییت که ضدیت با اسلام در دستورات سیاسی آنها صریحا وجود دارد و بیشتر احکام فرقه ای آنها عکس احکام اسلامی آمده است، دست به دامان استعمار شده و استعمار نیز که بهاییان را خودشان بوجود آورده اند، برای بهره برداری از این گروه برنامه ریزی چندین ساله ترتیب دادند.

در سال 88 ورود به عرصه سیاست که در فرقه ضاله بهاییت حرام بود، آزاد می شود و بهاییان در انتخابات 88 وارد می شوند .برخی از اتفاقات سال 88 هم توسط اعضای همین فرقه روی می دهد.

این ورود با برنامه بود و مقدمه ای برای سایر برنامه ها محسوب می شد.

حمایت محمد نوریزاد از بهاییان اگر چه نتیجه خاصی دربرنداشت ولی در رسانه های اصول گرا زیاد به آن پرداخته شد و شاید این همان استارت غربیها برای برنامه حمایتی از بهاییان بود.

در اردیبهشت 95 ، فائزه هاشمی که می داند ارتباط با بهاییان از نظر دینی چه حکمی دارد و پدرش نیز در این خصوص مطلع می باشد، اقدام به نشست با بهاییان سیاسی می کند، آنهم در مجلسی که عکس خدای بهاییان نصب شده است.

مسلم بود که انتشار چنین عکسی حتما واکنشهای تندی را در رسانه های اصول گرا موجب خواهد شد و به نابراین غرب به بهاییان دستور انتشار این عکس را می دهد و این عمل به نوعی عملیات انتحاری آنها توسط عامل نفوذی خود یعنی فائزه می باشد.

فائزه هاشمی باید به نوعی هم خود و هم پدرش را قربانی اجرای دستورات غرب در حمایت از بهاییان می کرد.(وی در مصاحبه خود در خصوص نظر پدرش می گوید: آب که از سر گذشت، چه یک وجب چه صد وجب)

در هر صورت باید در خصوص چرایی این عمل(انتشار عکس ارتباط با بهاییان) دقت کرد و عمل مناسب و بهتری را انجام داد و این عمل باید با بررسی همه جوانب کار صورت گرفت.

در یکی از کارهایی که نتیجه مثبتی در این برنامه ندارد، پاسخهای افرادی است که عمل فائزه هاشمی را مثبت می دانند، انتشار این پاسخها، همان چیزی است که غرب به دنبال آن می باشد.

این برنامه های طرحریزی غرب برای ایران به منظور کاهش نفوذ ایران اسلامی در کشورهای اسلامی و حتی سایر کشورهای جهان می باشد.

غرب منتهی آرزویش، به وجود آوردن حکومتی در ایران مشابه حکومت ترکیه لاییک می باشد.

حال باید بعد از فروکش کردن تحلیل رسانه های داخلی ، منتظر تحلیلهای رسانه های غربی از این ارتباط بود.

نویسنده :جامی