محمد هاشمی رفسنجانی خاطره ای از حضرت امام راحل را در خصوص سریال اشک تمساح بیان کرد.
به گزارش اترک، سایت هاشمی رفسنجانی خاطره ای را از محمد هاهشمی رفسنجانی منتشر کرد.
محمد هاشمی رفسنجانی در این خاطره گویی خود به تفاوتهای برخی از مراجع با حضرت امام راحل اشاره کرده و در ادامه به خاطره ای از حضرت امام تحت عنوان سریال اشک تمساح اشاره می کند.
آنچه در تیتر این خاطره گویی دارای ابهام است موضوع نظر حضرت امام در خصوص این سریال می باشد.سایت اطلاع رسانی هاشمی در تیتر این نوشته، طوری نوشته که خواننده را به این فکر بیاندازد که منظور حضرت امام راحل، روزنامه کیهان است:
این در حالی است که در متن خاطره گویی وی اشاره حضرت امام رحمه الله علیه به موضوع سریال است نه روزنامه کیهان.
یادم هست سریالی پخش میکردیم به نام «اشک تمساح». داستان این سریال درباره سلطنتطلبها و لیبرالها بود که بعد از انقلاب از تلویزیون پخش میشد. این سریال خیلی جو درست کرد. حتی در نماز جمعه طوماری آوردند و 15هزار نفر امضا کردند. عنوان طومار هم این بود که: «اشک تمساح، اشک مومنان را درآورد.» روزی که این طومار به دستم رسید، 4قسمت از سریال پخش شده بود و معترضان خواسته بودند پخش سریال متوقف شود. صبح شنبه رفتم خدمت امام و گفتم حتما داستان «اشک تمساح» و ماجراهای روزنامه کیهان را شنیدهاید؟ گفتند: بله. پرسیدم: ما چه کار کنیم؟ پخش سریال را متوقف کنیم یا ادامه دهیم؟ امام فرمود: به نظرم لیبرالها، مردم را فریب دادهاند. ما به اعتراضها، اعتنایی نکردیم و پخش سریال را ادامه دادیم تا قسمت نهم. این سریال دوشنبهشبها پخش میشد. بعد از پخش قسمت نهم، از دفتر امام به من زنگ زدند و پرسیدند امشب قسمت آخر «اشک تمساح» است؟ گفتم: نه، هنوز 4قسمت آن باقی مانده. اطلاع دقیق نداشتم. ظاهرا 4 قسمت آخر را جمع کردند که سریال را در یک قسمت تمام کنند. آن زمان علی جنتی که الان وزیر ارشاد است، مدیر شبکه یک سیما بود. مرحوم رادمنش هم مدیر پخش بود. بعد از تلفن دفتر امام، به مدیر پخش زنگ زدم و پرسیدم وضعیت قسمتهای پایانی سریال چهطور است؟ گفت شورای سرپرستی به ما گفته این سریال را در یک قسمت جمع و تمام کنید. 4قسمت را خلاصه کردهاند که در یک قسمت پخش کنند، امشب قسمت آخر پخش میشود. به دفتر امام اطلاع دادم که امشب قسمت آخر پخش میشود. امام گفتند انتهای سریال بنویسید این ماجرا ادامه دارد. و این جمله را بنویسید که «از خبرگانی سوال شد، گفتند در پخش سریال خلافشرعی واقع نشده، اما در تهیه سریال ممکن است خلافشرع اتفاق افتاده باشد.» این عین جملهای است که امام گفت. بعد از اینکه پخش سریال تمام شد، همین جمله را نوشتیم. بین من و شورای سرپرستی دعوا شد که این آدم خبره کیست؟ بالاخره مجبور شدم بگویم کیست. رفتیم خدمت امام و گفتیم این جمله یعنی چه که در پخش سریال اشکالی وجود نداشته، ولی در تولید آن ممکن است خلافشرعی شده باشد؟ گفتند: دیدن فیلم، حکم عکس دارد و خلافشرعی صورت نگرفته، ولی در تولید نکتههایی هست. در فیلم، خانمی کنار آقایی در اتاقی بودند و پشت میز نشسته بودند و روبهرو با هم صحبت میکردند. آن خانم کلاهگیس گذاشته بود، ولی امام نمایش کلاهگیس را هم خلاف شرع میدانست. خانم موهای بلند و بلوندی داشت و چهره بیحجابی برای خودش درست کرده بود! امام فرمودند آن 2نفر اگر محرم نبودند، خلافشرع کردند، ولی تماشای این فیلم اشکالی ندارد. نظر امام درباره برنامههای تلویزیونی، برای ما راهکار و حجت بود.
در ماجرای موسیقی هم همینطور. آقای موسویاردبیلی میگفت: یک بار رفتیم خدمت امام، رادیو روشن بود. موسیقی پخش میشد و امام هم میشنیدند. از ایشان پرسیدیم: آقا شما این نوع موسیقی را خلافشرع نمیدانید؟ امام گفتند: اگر همین موسیقی، از رادیو عربستان پخش شود، میگویم حرام است، ولی چون از رادیو ایران پخش میشود، اشکالی ندارد. چون بحثهای حکم حکومتی و احکام ثانویه مطرح است. برای پخش این موسیقی در ایران، اشکالی نمیبینم. سال66 فشارها روی من و سازمان زیاد شد. منتقدان رادیو و تلویزیون زیاد شدند. آقای محمدیگیلانی عضو شورای نگهبان بود. یک روز جمعه، آقای گیلانی قبل از خطبههای نماز جمعه سخنرانی کرد و میان حرفهایش من را به اسم خطاب کرد. گفت از قبل همدیگر را میشناختیم، در قم ایشان را دیده بودم. گفت: آقای محمد هاشمی تو را از قم میشناسم، کوچه آبشار. نوجوان متدینی بودی. اینکه میگویی به استناد فرمایش امام این موسیقیها درست است، ببینید این تحریرالوسیله امام است که حکم امام درباره موسیقی و حجاب در آن نوشته شده، شما با توجه به اینها و برنامههایی که از رادیو و تلویزیون پخش میشود، چه جوابی دارید؟ این موسیقیها را امام جایز نمیداند. جمعیت هم پشت سر او تکبیر گفتند. بعد با خانواده شهید باهنر، مفتح و مطهری مصاحبه کردند و از قول آنها نوشتند خانوادههای آنها ناراحتند و... . بعد از انتشار این مصاحبهها رفتم خدمت امام و گفتم ماجرای نماز جمعه دیروز را شنیدهاید؟ گفتند: بله. گفتم: آقای محمدیگیلانی عضو شورای نگهبان است، به استناد تحریرالوسیله شما این حرف را زده، اگر حرفهای اینها را قبول دارید، بفرمایید. من که نمیخواهم آخرت خودم را به دنیای دیگران بفروشم. نظرتان درباره این مساله چیست؟ امام فرمودند: همه مسالههایی که در «تحریرالوسیله» مطرح شده، الان قبول ندارم. شما از من سوال کن، جوابت را میدهم. ما هم آمدیم و نامه را نوشتیم و دادیم به حاج احمد آقا. او هم نامه را برد خدمت امام و برگشت و گفت: فعلا داخل نروید، همین نامه پدر اینها را درمیآورد! گفتم: نه. نامه متینی خدمت امام نوشتیم و سوال کردیم. امام جواب دادند و دستخط ایشان هست، در مجله سروش یک بار چاپ کردیم. ایشان نزدیک به این مضمون نوشتند «تمام برنامهها مفید و آموزنده است. بیاشکال است، ولی گاهی خلافی بهطور نادر دیده میشود. لکن 2نکته را باید تذکر بدهم؛ نکته اول اینکه بیننده از روی شهوت به این برنامهها نگاه نکند.» بنابراین تکلیف ما روشن شد که چه کار کنیم و همهچیز به عهده ما نیست که برنامهها را پخش میکنیم. تکلیفی که به عهده بیننده هست هم معلوم شد.
در این خاطره گویی شما با موضوع ارتباط این شخص با انجمن حجتیه نیز مواجه می شوید!
من آن زمان زیاد مشهد زیاد میرفتم و معمولا با خانواده که میرفتم، در هتل اترک میماندیم، چون خیلی به حرم نزدیک بود. آنجا پایگاه حجتیهایها هم بود و خیلی به هتل اترک رفت و آمد میکردند. مثلا وقت ناهار که سر یک میز در سالن غذاخوری مینشستیم، ایرادهای خیلی جدی میگرفتند. وقتی میگفتم امام نظر مثبت دارند، بعضی از آنها حتی توهین میکردند و میگفتند امام یک پیرمرد است که آنجا نشسته و موسیقی سرش نمیشود، یا اگر زنی به تلویزیون بیاید، مگر امام احساس دارد! بعضی حرفهایشان توهینآمیز بود. از آنطرف امام با دقت بر همه چیز نظارت میکرد.
مشخص نیست چرا با این که این شخ می دانسته این محل محل رفت و آمد انجمن حجتیه بوده وی نیز زیاد به مشهد می آمده است و زیاد هم در جلسات اینها حضور پیدا می کردده است؟