farahzad

در کتاب کامل الزیارات روایت آمده است که گریه برای امام حسین علیه السلام، اولیای دین مثل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت زهرا علیها سلام را خوشحال می کند.

 در آموزه های دینی معروف است که پدر و مادر حق بسیار بزرگی بر گردن فرزند دارند. حال حق چهارده معصوم بسیار بیشتر از حق پدر و مادر است. اما چون اهل بیت بسیار مهربانند تفضلا چیزهایی را گفته اند تا بخشی از حقشان ادا شود. در کتاب کامل الزیارات روایت آمده است که گریه برای امام حسین علیه السلام، اولیای دین مثل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت زهرا علیها سلام را خوشحال می کند. شاد کردن دل ایشان مانند مرحمی است که بر دل ایشان گذاشته می شود. مجالس روضه از این جهت خیلی مهم است.

گریه بر امام حسین علیه السلام شاه بیت اعمال است. دستگاه امام حسین نقطه اتصال خوبی برای وصل شدن به خداست. امید بزرگان و علمای ما به همین روضه ها و توسل ها بوده است.

چرا گریه؟

چرا ما بر اباعبدالله علیه السلام اشک می ریزیم؟

1. چون سید الشهدا علیه السلام مظهر اعتقادات ماست، امامت جزء لاینفک دین ماست؛

2. چون امام حسین علیه السلام مظهر فضیلت است، ما بر فقدان این همه فضایل اشک می ریزیم؛

3. گریه می کنیم به خاطر این که دلمان برای اباعبدالله می سوزد که حتی شیرخواره اش را با تیر سه شعبه سیراب کردند. چون ایشان مظلوم واقع شدند.

سید بن طاوس می فرماید: اگر به ما فرمان عزاداری نمی دادند، عاشورا جشن داشت. بُعد حفظ عاشورا جشن دارد اما بُعد مصیبتی آن چنین نیست. اگر تیر به دست کسی بخورد شما متأثر می شوید. چگونه ممکن است جلوی چشم انسان بچه ای قطعه قطعه شود، آدم ساکت بنشیند و به حال او اشک نریزد. این گریه ها، گریه ضعف نیست، گریه بیچارگی نیست، این است که گریه بر امام حسین این قدر ثواب وارد شده است.

خود امام حسین هم گریه کرد

خود پیامبر و اهل بیت علیهم السلام همه بر ایشان گریه و عزاداری و توسل پیدا می کردند. حتی خود امام حسین علیه السلام هم گریه کرده است.

مرحوم شیخ جعفر شوشتری می گوید: آیا خود امام حسین علیه السلام هم گریه کرده است یا نه؟ بعد می فرماید حتما این کار را کرده است؛ چون گریه کردن بر اهل بیت علیهم السلام از افضل عبادات است. بعد جاهایی را که امام گریه کردند را ذکر می کند.

 اول بار در روز دوم محرم بود که اهل بیت علیهم السلام وارد صحرای کربلا شدند. حضرت خیلی گریه کردند و گفتند خدایا من به تو پناه می برم از گرفتاری و بلا.

جای دیگری که ایشان گریه کردند زمانی بود که فرزندش حضرت علی اکبر علیه السلام اذن میدان گرفتند. آقا یک نگاهی به قد و قامت علی انداختند و به قدری منقلب شدن که محاسنشان به طرف آسمان را گرفتند و شروع کردند به اشک ریختن.

جای دیگری که گریستند زمانی بود که یادگار برادرش حضرت قاسم اجازه میدان گرفتند. آقا به یاد برادرش افتادند و قاسم را در آغوش گرفتند و بسیار گریه کردند. حضرت قاسم که نابالغ بود آنقدر دست و پای عمویش را بوسید تا عمو را راضی به رفتن کرد.

جای دیگری که آقا گریست زمانی بود که حضرت کنار نهر علقمه آمد و چشمش به بدن قطعه قطعه برادرش قمر بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام افتاد. می گویند دشمن تا آن موقع گریه بلند آقا را ندیده بود. بلند بلند آقا گریه کردند.

یکی دیگر از جاهای که حضرت خیلی گریه کردند موقعی بود که با بی بی سکینه می خواستند خداحافظی کنند. آن قدر گریه کردند که حالشان منقلب شد. آقا دختر کوچکش را در آغوش گرفت و با گریه فرمودند دخترم با این اشک هایت دل بابایت را آتش نزن.

یکی دیگر از جاهایی که آقا خیلی گریه کردند زمان وداع با خواهرش زینب کبری علیها سلام بود. آقا روح و جان زینب است. نمی دانم چه جوری حضرت زینب علیها سلام و امام حسین علیه السلام از هم جدا شدند.

آخرین جایی که اباعبدالله خیلی گریه کردند لحظه آخر عمرشان بود که صورت غرق به خونش روی خاک گرم کربلا افتاد و فرمود «و أبکی مکروباً؛ یعنی خدایا با دل پر درد گریه می کنم و از تو کمک می گیرم.»

روضه در منازل، شیوه علمای بزرگ

همیشه سنت علما این بوده که در خانه هایشان به طور هفتگی و در مناسبت ها روضه برگزار می کردند. مرحوم آیت الله شیخ محمد غروی اصفهانی، پنج شنبه ها در خانه اش روضه می گرفت و خودش کفش های مهمانان را جفت می کرده و چایی می ریخته و پذیرایی می کرده است. به ایشان می گفتند شما درس و بحث دارید. حال مناسبی ندارید. بگذارید کس دیگری این کارها را بکند و ایشان می فرمودند چون مجلس امام حسین علیه السلام است، می خواهم به اسم من هم به عنوان نوکر امام حسین علیه السلام ثبت شود. شاید نماز شب هایم و درس و بحث هایم نگرفت. ولی می دانم این مجلس به جای محکمی بند است.

یکی دیگر از علمای اصفهان در منزلش مجلس روضه و معمولا دوستان، رفقا و شاگردانش خدمت و پذیرایی می کردند. یک روز اینها نیامدند و آقا خودش عبا را برمی دارد و چایی می ریزد و پذیرایی می کند. شب در خواب حضرت زهرا علیها سلام را دید که به او فرمودند که امروز شما نوکر ما شدید.

به خدا قسم نوکری امام حسین علیه السلام بر همه آقایی های عالم شرف دارد و قابل قیاس نیست. هر طور که شده اسم خودتان را در دستگاه این آقا بنویسید. امضای مرحوم آیت الله مرعشی نجفی خادم اهل بیت سیدشهاب الدین بود. افتخارش این بود که خادم اهل بیت علیهم السلام است. همیشه در منزل و حسینیه اشان مجلس روضه برقرار بود. وصیت ایشان هم که معروف است که دستور دادند دستمالی که برای امام حسین روی آن اشک می ریختند را با او دفن کنند.

چون در لحدم نکیر و منکر دیدند

یک یک همه اعضای من را بوییدند

دیـدند که زمـن بـوی حـسـین می آید

از آمـدن خـویـش خـجـل گـردیـدند

تعطیلی روضه و درد چشم

مرحوم آیت الله خویی فرموده بودند در جوانی که در نجف درس می خواندم؛ خانه کوچک سی چهل متری داشتم و همسرم در خانه روضه می گرفت. اکثر خانم هایی که در جلسه شرکت می کردند، زودتر از روضه به مجلس می آمدند و بعد از روضه هم یکی دو ساعت با هم صحبت می کردند. من چون می خواستم مطالعه کنم این مجلس خانم ها مزاحم مطالعه من بود. بعد از چند روز دیدم که این روضه وقت من را خیلی می گیرد. به همسرم گفتم که این روضه شما مزاحم درس من است و روضه را به هم زدم. بعد از این ماجرا چشم من درد شدیدی گرفت و بینایی ام داشت از بین می رفت. هر چه معالجه کردم خوب نشد. بعد از مدتی همسرم در خواب دید که به او گفتند شوهر شما چون مجلس روضه را به هم زده است کور می شود. به او بگو اگر از این کار پشیمان شود و توبه کند و برای شفای چشمش تربت امام حسین را به چشمش بمالد و آیت الله خویی استغفار می کند و دوباره روضه را در منزلش برقرار می کند و با تربت امام حسین علیه السلام چشمانش شفا می یابد.

* برگرفته از سخنان حجت الاسلام فرحزاد