rostam15431

درد دل نیلکوه به دماوند از زبان معلم شاعر مراوه ای سروده شد.

به گزارش اترک، چند سالی است که نیلکوه به زخم خنجر و کلنگ در حال تخریب است.اگر چه کارخانه سیمان گالیکش موجب اشتغال حدود 500 نفر از مردم منطقه شده ولی سرمایه ملی متعلق به همه است و باید در حفظ و نگهداری از آن به فکر آیندگان نیز بود.

این شعر شاید تلنگری برای مسئولانی باشد که نیل کوه پیش چشمانشان پرپر می شود و آنان فقط تماشا می کنند.
هر چند می گویند کوه به کوه نمی رسد اما نیل کوه در این شعر از برادرش کوه دماوند می خواهد که به دادش برسد.

نیل کوه این پسر زخمی در بند نوشت
دردهای دل خود را به دماوند نوشت
«ای دماوند ببین بال و پرم می سوزد
آه تب دارم و انگار، سرم می سوزد
برس ای دوست به دادم که دلم ویران شد
سوختم، تا همه خاکستر من ، سیمان شد
بر سر و صورت من زخم جدیدی وا شد
بدنم باعث خوشبختی بعضی ها شد
جای این که همه دم عود ز من برخیزد
قسمتم هست، فقط ، دود ز من برخیزد
ای دماوند اگر من پسری بد هستم
(اما)
مایه ی لذت هر زائر مشهد هستم
تو اگر پارتی زِ هر نقطه ی تهران داری
و به دردِ دلِ درمانده ام، ایمان داری
به رئیسان و وزیران سفارش کن که...
مرحمت کرده از ایشان تو خواهش که...
یار دیرینه ی تو تاج گلستان، بشود(رفت)
نگذارید که تاراج، گلستان بشود»(برود)

حسینعلی کریمی نسب