دکتر عبدی باشقره ،اقتصاد مقاومتی را تشریح می کند.
دکتر عبدی باشقره مدرس دانشگاه
مفهوم اقتصاد مقاومتی چیست؟ و ارکان تحقق اقتصاد مقاومتی کدامند؟
در ابتدا لازم است که یکی تبیین و تعریف علمی از اقتصاد مقاومتی ارائه دهیم: بر اساس نظرات مختلف اقتصاد مقاومتی را می توان به چهار شکل مختلف تعریف نمود. تعریف اول: اقتصاد موازی وضعیتی که در آن اقتصادی ثانویه به موازات اقتصاد اولیه با توجه به نیاز خود به نهادهایی با روحیه و عملکرد انقلابی و جهادی شکل بگیرد .
یعنی ما در کشورمان به «اقتصاد پریم» نیاز داریم که مکمل و پوشش دهنده اقتصاد اولیه باشد. تعریف دوم: اقتصاد ترمیمی عبارت از اقتصادی است که در پی «مقاوم سازی، آسیب زدایی، آسیب شناسی ، خلل گیری و ترمیم» ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی است یعنی تغییر رویکرد و نگرش به سمت بهره وری تعریف سوم: اقتصاد تدافعی تعریف سوم اقتصاد مقاومتی، متوجه «هجمه شناسی»، «آفند شناسی» و «پدافند شناسی» ما در برابر آن هجمه است یعنی استراتژی صحیح مقاومت خود را علیه آنان تدوین و اجرا کنیم
( پاسخگویی در مقابل تحریمها) تعریف چهارم: اقتصاد الگویی یعنی تعریف الگوی درست اقتصادی با رویکرد و چشم اندازی کلان و بلند مدت .که این تعریف اقتصاد مقاومتی مشتمل بر اقتصاد کارآفرینی و ریسک پذیری و نوآوری میشود. ارکان اقتصاد مقاومتی: 1- مقاوم کردن اقتصاد: وظیفه همه ما این است که سعی کنیم با استفاده از ظرفیتهای بالقوه موجود ،کشور را مستحکم، غیر قابل نفوذ، غیر قابل تاثیرپذیری از سوی عملکرد دشمن به عبارتی تحریم حفظ و نگه داریم. یعنی الگوهای اقتصادی طوری باید طراحی شود که در مقابله با تحریمها مقاوم و مستقل و تاثیرپذیری اندک داشته باشد.
2- حمایت از تولید ناخالص ملی (GNP) یک رکن دیگر اقتصاد مقاومتی، حمایت از تولید ملی است. تولید مبنای توسعه یافتگی و رشد اقتصادی است بنابراین با توجه به مزیت نسبی کشور در بخشهای مختلف اقتصادی بتوانیم مدل تولید بهینه برای کشور تعریف و عملیاتی و اجرائی نمائیم به خصوص تولید مکانیزه بخش کشاورزی، صنعت، اقتصاد جهانگردی، اقتصادی دانش بنیان حمایت از صنایع کوچک و غیره اساس توسعه یافتگی و شاخص های رشد اقتصادی است با حمایت از تولید اقتصاد را از حالت واسطه ای، سفته بازی یا سوداگری به اقتصاد مولدی تبدیل نمائیم.
3- مدیریت منابع ارزی: درایت به خرج دادن منابع ارزی از دو بعد داخلی و خارجی مورد نظر است یعنی نوسانات ارزی در خارج و تأثیر آن بر داخل از عوامل مخرب اقتصادی است که باعث بی ثباتی اوضاع اقتصادی و تصمیم گیریهای برنامه ریزی اقتصادی می گردد. در مدیریت کلان کشوری در خصوص مدیریت ارزی هماهنگی لازم باشد یعنی بین سیاستهای مالی و پولی و ارزی کشور هماهنگی و ثبات وجوداشته باشد.
4- مدیریت مصرف: مصرف درایران یکی از اجزای تقاضای کل یا تولید ناخالص ملی کشور بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است بطوریکه (تقریبا بیش از 50%GNP ) این قضیه نشان دهنده اسراف و زیاده روی و عدم وجود الگوی صحیح مصرفی است با تعریف الگوهای صحیح اسلامی و فرهنگ سازی آن در جامعه می توانیم مصرف کشور را به صورت بهینه مدیریت نماییم .(پیام ورهنمودهای مقام معظم رهبری درسال الگوی مصرف بهترین مبنای الگوست)
5- ایجاد مدیریت مشارکتی در اقتصاد مقاومتی: در شکل گیری این مدیریت میتوان از پیام بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) در شعار ارزشمند حرکت آغازین «همه با هم» مدیریتی مشارکتی را در تصمیم و اجرا معنی بخشید. با حرکت جمعی و تفاهم و همدلی و هماهنگی بین بخشها میتوان اقتصاد مقاومتی را عملیاتی و عملکردی کرد بنابراین در راستای اجرایی نمودن و تحقق آن به طور خلاصه: بکارگیری علم ← دانش ← بینش ← نگرش ← بصیرت ← تغییر بر اساس دیدگاه دانش بنیان ← اجرایی شدن ارکان اقتصاد مقاومتی چارچوب نظری اقتصاد مقاومتی: در ادامه مطالب قبلی عنوان شده مفهوم اقتصاد مقاومتی زمانی مطرح می گردد که کشور در شرایط جنگی یا در شرایط تحریم و قحطی و خشکسالی قرار گرفته باشد . {دکتر باشقره در ادامه شرایط موجود در وضعیت جنگ و یا تحریم کشور را که لازمه ی اجرای اقتصاد مقاومتی را نشان می دهد ،چنین بر می شمارند:} آثار مخرب این موضوع بر اقتصاد از جهات زیر قابل بررسی است: الف) کسری تراز تجاری کشور و به تبع آن، کاهش درآمدهای دولت: یعنی صادرات کمتر از واردات و شرایط اقتصاد خارجی حالت ارزبری به خود می گیرد (کاهش صادرات) ب) محدودیت واردات کالا: وابستگی اقتصاد به واردات کالاها خاص باعث کاهش عرضه کالا و مازاد تقاضا برای کالا منجر به افزایش قیمتها است.
(تورم) ج) استقراض دولت از بانک مرکزی با دیگران: دولتها در صورت نیاز به خصوص در شرایط کسری بودجه می توانند از سه روش زیر استقراض نمایند:
1- بانک مرکزی: این روش را اصطلاحاً استقراض داخلی گفته میشود که دولت با مجوز قوه مقننه از بانک مرکزی برداشت می نماید که این برداشت منجر به افزایش نقدینگی در جامعه می گردد که اگر تزریق یا نقدینگی پول متناسب با تولید ناخالص داخلی (CDP) کشور نباشد باعث ایجاد تورم در اقتصاد می گردد.
2- استقراض ملی: یعنی جذب سپرده های سرگردان و راکد مردم از طریق انتشار اوراق قرضه، اوراق مشارکت و سایر دارائیهای بهره رسان
3- استقراض خارجی: مانند دریافت وام یا استقراض از صندوق بین المللی پول در یک جمع بندی می توان به این نتیجه رسید که هر سه روش فوق برای دولت آثار مستقیم هزینه ای و آثار وضعی تورمی را خواهد داشت لازم است به این نکته مهم اشاره شود که کسری بودجه دولت در همه حالت تهدید نیست بلکه اگر کسری بودجه برای رونق و توسعه بخش تولید و سرمایه گذاری ایجاد شود آثار تکاثری و توسعه ای در اقتصاد خواهد داشت.
د) ایجاد شرایط رکود - تورمی در اقتصاد رکود یعنی کاهش در بخش های تولیدی که اولین آثار یا تهدید آن تشدید بیکاری تورم: افزایش در قیمتها که با قدرت خرید مردم سازگار نباشد (یعنی فشار قیمتها برای مردم غیرقابل تحمل باشد) و) افزایش تورم روانی یا انتظاری در جامعه: یعنی مردم به آینده قیمتها بدبین هستند و انتظارات افزایش قیمتها را دارند. بنابراین عوامل فوق منجر به وقوع جریانات زیر در اقتصاد خواهد شد:
1- افزایش تمایل مردم به خرید کالاهای بهره رسان، ارز، ملک، زمین، سکه، به منظور حفظ ارزش قدرت خرید پول خود هستند. یعنی پول از حالت مولدی تبدیل به حالت واسطه ای می شود که این امر منجر به کاهش پس اندازهای آنان نزد بانک ها و مؤسسات اعتباری می گردد و عملاً قدرت وام دهی بانک ها را کاهش میدهد.
2- کنش و واکنش های مردم به شرح فوق، در کنار افزایش قیمتهای عوامل تولید منجر به افزایش درخواست بنگاه های اقتصادی تولیدی از بانک ها می گردد که بانکها نیز با کاهش منابع رو به رو می شوند و توان اجابت درخواست ها را نخواهند داشت. و نهایتاً بنگاه های تولیدی به اجبار، زیر نقطه تعادلی فعالیت می کنند. که در بلند مدت تعدادی ورشکسته و خروج از بازار و تعدادی نیز برای بقاء و تداوم، اقدام به تعدیل نیروهای خود می کنند (رکود + بیکاری)
3- ایجاد رکود (کاهش عرضه)، افزایش قیمت (به دلیل افزایش تقاضا و افزایش قیمت های عوامل تولید) زیان دهی (به دلیل عدم پوشش هزینه های سربار ثابت تولید) و کاهش قدرت این بنگاه ها در بازپرداخت تسهیلات (افزایش مطالبات بانکها و حبس پول نزد سایرین) مواجه خواهیم شد: خلاصه مطالب این بخش: - تمرکز بر صادرات: اگر ارزش صادرات > ارزش واردات ← مازاد تراز تجاری ← رونق تجارت خارجی ← افزایش توان صادراتی ← افزایش درآمد از طریق دیگران ← ارزآوری ← افزایش ذخایر ارزی - دیدگاه بر اساس رونق تولیدی: اگر افزایش سرمایه گذاری ← عرضه کل › تقاضای کل ← مازاد عرضه ← افزایش اشتغال ← کاهش سطح عمومی قیمتها ← افزایش درآمد ملی کشور - ایجاد ثبات اقتصادی: اگر ایجاد ثبات اقتصادی ← کاهش انتظارات تورمی مردم ← افزایش سپرده های مردم نزد بانکها ← افزایش قدرت وام دهی بانکها برای بخش های تولیدی ← رونق بخش تولیدی ← جلوگیری از ایجاد شرایط رکود - تورمی ← اجرایی و عملیاتی شدن نظریه اقتصاد مقاومتی ادامه در شماره ی بعد ...
به نقل از ترکمن سی سی