مراسم روز خبرنگار در تالار فخرالدین اسعد گرگانی برگزار گردید.
به گزارش راه اترک، روز گذشته، مراسم بزرگداشت روز خبرنگار در تالار فخرالدین اسعد گرگانی برگزار گردید.
طنزنویس راه اترک نیز در این مراسم حضور داشت و این مراسم را از دید خود به رشته تحریر درآورد.
دیروز با خانواده به این مراسم آمدیم و محرمانه به خانواده گفتم : هرچی به عنوان کادوی روز خبرنگار به ما دادند، نصف نصف می کنیم و اگر قابل دار بودم در بازار هفتگی آن را صرف خرید شکر و میوه بکنیم.
البته خانواده به من گفتند: حالا تو کادویت را بگیر، شکر با این گرانی و کمبودیش پیش کش.
خلاصه رفتیم به تالار، اماساعت 17:30 دقیقه ، تالار بود ولی خبرنگار نیود!!
گفتم شاید اشتباهی آمدیم، اما نه درست بود، چرا که مدیر کل ارشاد هم بنده خدا آمده بود و او هم به گمانم اولش فکر کرد که اشتباه آمده است.
خلاصه وارد سالن شدیم و بعد از مدتی مراسم به طور رسمی شروع شد.
راستی همین اولش بگم، فکر نمی کردم که حاج آقا فضیلت هم فیلم بازی کردن بلد باشد ولی دیروز حاج آقا هم یک 10 - 20 دقیقه ای فیلم بازی کرد و با کمک دوستش از انتقادها به اجرای کنسرتها به شدت گلایه کردند!!
مجری برنامه همه خبرنگاران دعوت کرد تا به سرود باشکوهی که در استان تهیه شده و موضوعش هم شعار سال است، گوش کنند.
سرود خیلی قشنگی بود ولی هرچی ما گوش کردیم ، این سرود به شعار امسال هیچ ارتباطی نداشت و شعار مال سال قبل بود!!!
دو رجایی هم به عنوان یکی راستی و دیگری چپی آمدند که صحبت کنند ولی هر دو انگار توپ پری داشتند و گویی صحبت هر دو این بود که نسبت به سالهای قبل وضعیت توجه به خبرنگاران بسیار بدتر شده است و ما از مسئولین تدبیر و امید توجهی بیشتری داشتیم که محقق نشده است.
یک بنده خدایی رو هم آورده بودند که خبرنگاران را هم بخنداند و هم شاد کند ، اون بنده خدا هم اولش چند اجازه سنگین و غیرمتعارف برای انجام حرکات موزون از حاج آقا فضیلت گرفت و بعد خواست خبرنگاران را هم بخنداند و هم شاد کند.!
اما چشمتان همیشه خندان باشد، ولی این بنده خدا هرکاری کرد نتوانست کاری برای خبرنگاران بکند و آخرش هم به حاج آقا فضلیت گفت: فکر کنم همه این ها به کارتهای هدیه شما برمی گردد!!!
خلاصه سرتان را به درد نیاورم مراسم تمام شد و آبی هم به خبرنگاران در طول این مراسم 3 ساعته داده نشد که نشد.
تازه علاوه بر این که آبی به کسی داده نشد، نماز اول وقت به مناسبت روز خبرنگار به بعد از مراسم موکول شد ، چرا که تا ساعت حدودای 9 شب، مراسم هنوز ادامه داشت.
در آخر هم کارتهای هدیه شارژ نشد . یعنی که به کسی داده نشد و اونهم به بعد موکول شد.
ما هم خسته و ملول به خانه برگشتیم و قول دادم که آن شب خبر این مراسم را کار نکنم و نوشتن در خصوص مراسم را به بعد موکول کنم.
نویسنده : رضا از راه اترک