هر روز عاشورا و هر زمین کربلاست" این آموزه گرچه از شعائر بدون حدیث است اما ریشه در حریت و فرهنگ این مردم دارد.
هر روز عاشورا و هر زمین کربلاست" این آموزه گرچه از شعائر بدون حدیث است اما ریشه در حریت و فرهنگ این مردم دارد و فراتر از ملاحظات نژادی ، قومی ، جغرافیایی و دینی موید این حقیقت است که پیروی از سنت لایتغیر الهی و عقیده ناب ، زمان و مکان و مرز نمی شناسد.انقلاب عاشورا ، جهانشمول است و به تمامی عصرها و نسل ها تعلق دارد.رسالت آخرین برگزیده و امامت خاندان پاک او پشتوانه آن است.در انقلاب عاشورا ، بهترین مردمان جهان فقط در برابر اشخاص بد قیام نکردند.اصلاح امور دین ، بازشناساندن حقیقت به بشریت و تکثیر نهضت در بستری فراتر از زمان و مکان از اهداف اساسی آن انقلاب زیبا بوده و همیشه و در همه جا باید از آن پیروی کرد.امام راحل (ره) این را دستور می دانند.اگر نظام سلطه ، فرهنگ عرفی مسلک و انسان محور غرب را سرآمد فرهنگ ها می داند و شعار پایان تاریخ را سرمی دهد و به کمک جریان سازی های رسانه ای ، انسان غربی را انسان کامل و جامعه غربی را مدینه فاضله به جهانیان معرفی می کند به این دلیل است که نه فقط شهروندان غربی بلکه بسیاری از مردمان مشرق زمین به تمامی جنبه های حقیقت ناب دسترسی ندارند و در غفلت متاثر از دنیای مادی گرفتار هستند.شناخت کامل وقتی امکان پذیر است که از منظری وسیع تر و فراعقلی به سوژه موردمطالعه احاطه داشته و نگاه کنیم.حتی اگر شناخت صرفاً ذهنی بخواهیم درباره اموری داشته باشیم باید فرصت تحقیق و بررسی منابع فکری و دینی مختلف و مرتبط را به آن مردمان بدهیم.بی شک ، پروردگار عالم عقل انسانی را واسطه ای برای شناخت حقیقت و درک سایر حیطه های ارتباطی قرار داده اما تنها مرجع و راه شناخت نیست.در غرب ، انسان و فهم او مرکز شناخت و مرجع خیر و صلاح امور قرار گرفته و ایدئولژی های دنیایی در آنجا حاکم است.یکی از اینها جهانی سازی اقتصاد است.جهانی سازی ، واژه ای مصطلح در اقتصاد بین الملل است و به عنوان شالوده نظام سرمایه داری در غرب بسیار بکار می رود.در جهانی سازی پیش از آن که اهرم های اقتصادی به حرکت درآیند این ابزارهای فرهنگی و سیاسی هستند که در جوامع هدف فعال می شوند و زمینه های نیاز و بهتر بگوییم وابستگی را فراهم می کنند.پایان تاریخ به زعم غرب ، جهانی شدن ارزش های نظام سرمایه داری و عقبه آن مکتب لیبرال دمکراسی است.من معتقدم با این که مقایسه آن همه عظمت در روزهای نهم و دهم سال 61 هجری قمری با امور عرفی و دنیایی ، قیاس مع الفارق است و فاصله این با آن از زمین تا آسمان است اما برای درک بیشتر ناگزیز از این پرسش هستیم.کدام دستاورد سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی در غرب فراتر از زمان خود رفته که نظام سلطه آن را پایان تاریخ می نامد؟پیروزی یک بخش از دنیای مادی بر بخش دیگری از آن تحت عنوان غلبه لیبرالیسم بر کمونیسم بیش از آن که مسئله ای عام و جهانشمول باشد ناشی از زدوخوردها و رقابت های درون نظام سرمایه داری است ، به دنیای خارج از آن مربوط نمی شود ، مسئله بشریت نیست ، درواقع یک عارضه درون تمدنی است و به تمدن های شرقی و بویژه تمدن اسلامی ربطی ندارد.در واقع ، پایان تاریخ از انقلاب عاشورا شروع می شود و در مرحله آخر با مهدویت به سرانجام می رسد.چگونه فرهنگ غربی با وجود تمامی کاستی های ذاتی و بحران های متعددی که در حوزه های فرد ، خانواده ، اجتماع ، اخلاق و سیاست با آنها مواجه است و اندیشمندان همان کشورها به آنها اذعان دارند به خود اجازه می دهد ، به جهانی شدن بیاندیشد ، ایدئولژی خود را پایان تاریخ بداند ، سایر فرهنگ ها را در ذیل غرب تعریف کند و شان و مرتبه آنها را نادیده بگیرد.از آن بدتر این است که برخی از روشنفکران داخلی از کنار این تحقیرها با تسامح و تساهل می گذرند و داشته های ناب مردم خود را نمی بینند و به انقلاب عاشورا حداکثر در حد محلی و محدود می نگرند.از آنها این را می پرسم که پس از گذشت صدها سال ، در درون رویداد عاشورا چه عناصری وجود دارد که انسان ها را از ملیت ها و فرهنگ های مختلف به حرکت درمی آورد؟و هزاران شخصیت برجسته در تاریخ در برابر آن سرتعظیم فرود می آورند؟گاندی رهبر یکی از بزرگ ترین انقلاب های جهان می گوید:"اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از امام حسین پیروی کند."انقلاب عاشورا از دو جنبه سخت افزاری و نرم افزاری مورد واکاوی قرار می گیرد.لایه رویی این حماسه تاریخی ، رویارویی دو سپاه است یکی به استعداد ده ها هزار نیروی نظامی و دیگری محدود به هفتاد و دو تن که اسامی این عده قلیل در قلب تاریخ ثبت شده است.جنگ ها با سه هدف سیاسی ، نظامی و انسانی شروع می شوند و پیروزی و شکست در هر جنگ به میزان تحقق این اهداف بستگی دارد.اگر انقلاب عاشورا را فقط در سطح یک رویارویی نظامی مورد بررسی قرار دهیم از نظر محاسبات جنگی ، این نبرد با تمامی صحنه های شگفت و بی بدیلی که داشته از پیش باخته بوده اما نقطه افتراق آن با مسائل نظامی درهمین جاست.عاشورا نه تنها یک انقلاب است بلکه به دلیل جنبه های سیاسی ، فرهنگی ، عقیدتی و وجه نرم آن به عنوان عالی ترین انقلاب در دل ملت ها ثبت شده و اثرات آن مرزهای عقیدتی ، ملی ، نژادی و قومی را درنوردیده است.این حقیقت باعث شده که در یک جنگ نابرابر بین دو سپاه با عدد قلیل 72 و عدد کثیر 30000 نیرو ، مفاهیم پیروزی و شکست معنای دیگری بیابند و نهضت عاشورا در همه زمان ها و مکان ها یک الگوی پیروز و برتر باشد.از نقش اسطوره ای زنان و فرزندان در این دردناک ترین تراژدی انسانی ، تاریخ فراوان یاد کرده است.روایت شهادت نوزاد شش ماهه کربلا ، دل هر انسانی را به درد می آورد.باید گفت جهانی شدن انقلاب عاشورا فراتر از جنبه های سخت آن به حیطه جنگ نرم ارتباط می یابد وگرنه مسائل نظامی آن از مدت ها قبل ، جهانی شده و ملت های آزاده از آن الگوبرداری کرده و بهره های فراوان برده اند.در دفاع مقدس مردم ایران و در ادامه آن ، جریان مقاومت در سطح منطقه و در بخش های دیگر جهان به خوبی از انقلاب عاشورا الگوبرداری شده است.پیروی اقشار مردم از فرهنگ ایثار و شهادت و الگوی مقاومت دو نمونه بارز از کاربردهای توامان نظامی و فرهنگی آن انقلاب است.درباره وجه نرم آن ذکر این نمونه کافی است که هرساله بزرگ ترین راهپیمایی جهان در چهلم آن امام همام در کربلا برگزار می شود و نمایش قدرت نرم اسلام در آن خیره کننده است.در برابر این پیروزی های الهی ، دشمنان اسلام برنامه های دقیقی دارند.اسلام هراسی و مهار انقلاب اسلامی ایران ، گسترش خشونت در جهان اسلام ، تکثیر ناامنی و جریان های واگرا در ممالک اسلامی ، تغییر در مرزها و جغرافیای کشورهای اسلامی ، نابودی الگوی مقاومت و جایگزینی آن با جریان های وابسته ، مواجهه با خیزش ها و بیداری اسلامی و جلوگیری از اسلامخواهی و صدور اسلام به غرب از اهم برنامه های نظام سلطه است که بازتولید انقلاب عاشورا به عنوان مکتبی با ساختارهای محکم فکری ، مبانی عام فرهنگی و قدرت بالای سیاسی می تواند آنها را بی اثر کند.پایان تاریخ ؛ انقلاب عاشورا و جهانی شدن قدرت نرم و حب آن در دل ملت هاست و ثمره تلاش انسان های بزرگی است که از منبع بیکران حسینی دارند الهام می گیرند ، راه را هموار می کنند و با الگوبرداری از آن آینده روشنی را برای بشریت ترسیم می کنند.امام راحل (ره) سرآمد زمانه ما در این باره می گوید:این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.
علیرضا سعید آبادی کارشناس ارشد روابط بین الملل