حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند:پیامبر اکرم(ص) به من خبر داده که امامت در اختیار دوازده امام از اهل بیت اوست که برگزیده اند. هیچ کدام از ما نیست مگر اینکه یا مسموم می شود و یا مقتول.
امام حسن(ع) پس از شهادت پدر خود امیر المؤمنین(ع) در ضمن سخنرانی خود فرمود:
پیامبر اکرم(ص) به من خبر داده که امامت در اختیار دوازده امام از اهل بیت اوست که برگزیده اند. هیچ کدام از ما نیست مگر اینکه یا مسموم می شود و یا مقتول.
پیامبر ختمی مرتبت، به کمال رساننده رحمت و محبت و نفی کننده جاهلیت و خشونت به تمام معنا بود. رسول خدا (ص) در هدایت مردمان و در مدیریت آنان بیش از هر چیز از رحمت و محبت بهره می گرفت. خداوند هم آن حضرت را با این ویژگی در هدایت و مدیریت معرفی کرده است و اگر چنین نبود، آن شیوه هدایت و اداره مطلوب حاصل نمی شد.
ابن عباس و سدی: چون آیه: (انک میت و انهم میتون) تو خواهی مرد و آنان نیز می میرند، نازل گردید، پیامبر (ص) فرمود: (ای کاش می دانستم مرگ من چه موقع خواهد بود؟)پس از آن سوره نصر نازل گردید، پس از نزول سوره نصر، پیامبر (ص ) در نماز، بین تکبیر و قرائت، سکوت می کرد و می فرمود: (سبحان الله و بحمده استغفر الله و اتوب الیه) از پیامبر (ص) علت آن را سؤ ال کردند؟ فرمود: (خبر مرگ مرا دادند) پس از آن گریه شدیدی کرد، عرض شد: ای رسول خدا (ص)، آیا بخاطر مرگ گریه می کنید؟ در حالی که خداوند گناهان گذشته و آینده تو را آمرزیده است؟ پیامبر (ص)فرمود: (پس ترس انتقال به آخرت، تنگنای قبر، تاریکی لحد و ترسهای فراوان قیامت چه می شود؟) و بعد از نزول سوره یاد شده به مدت یکسال زنده ماند.
اسباب نزول از واحدی: عکرمة از ابن عباس روایت نموده گوید: چون رسول خدا (ص ) از جنگ حنین فراغت جست، و سوره فتح نازل شد، فرمود: ای علی و ای فاطمه: (( اذا جا نصرالله و الفتح، )) و تا آخر سوره را قرائت فرمود (اشاره به نزدیکی ایام رحلت پیامبر).
در مجمع هم از ام سلمة آمده است: رسول خدا (ص ) در این اواخر، نمی نشست و برنمی خاست و رفت و آمد نمی کرد، مگر اینکه می فرمود: (سبحان الله و بحمده استغفر الله و اتوب الیه) پس از آن سوره نصر را قرائت می کرد. مرحوم علامه طباطبائی می گوید: در این معنا با اختلافاتی اندک در گفته رسول خدا (ص )، روایات بسیاری آمده است و در این که چگونه این سوره دلالت دارد بر فرارسیدن ایام رحلت گوید: مضمون آیه دلالت دارد بر فراغ پیامبر (ص ) از تلاش و مجاهدت و پایان یافتن و تمامیت ماءموریت او، و پس از اتمام ماءموریت هنگام زوال فرا می رسد.
در مراسم حجة الوداع
جابر گوید: در حجة الوداع در حضور پیامبر اکرم (ص ) بودیم، در هنگام رمی جمرات فرمود: (مناسک خود را از من فراگیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم ) و به همین مضمون در کامل ابن اثیر است به اضافه این جمله هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید. پیامبر در هنگام بازگشت از حجة الوداع در اجتماع بزرگ حاجیان از نزدیک بودن ارتحال خود خبر می دهد: خداوند لطیف و آگاه به من خبر داده است: و این که نزدیک است فرا خوانده شوم و من دعوت خدای را اجابت نمایم.
در مدینه
ابو مویهبة خادم رسول خدا (ص ) گوید: شبی پیامبر اکرم (ص ) مرا از خواب بیدار کرد، و فرمود: من ماموریت دارم برای اهل بقیع استغفار کنم (پس با من بیا) گوید: من با پیامبر (ص ) خارج شدم، تا بقیع آمدیم، آنگاه پیامبر (ص ) به اهل بقیع سلام کرد، و سپس فرمود: گوارا باد بر شما آنچه را فعلا در آن قرار دارید، در حقیقت فتنه ها هم چون شب تار روی آور گردیده است، آنگاه فرمود: کلید خزینه های زمین به من واگذار شد، و این که زندگی جاوید در دنیا داشته باشم، و در پایان نیز بهشت از آن من باشد، و یا این که دیدار پروردگار را برگزینم، و من دیدار خداوند را برگزیدم. طبری گوید: ابو مویهبة گفت: ای رسول خدا (ص ) جاودانگی در دنیا و سپس بهشت را برگزین، فرمود: هرگز، من دیدار با پروردگار را برگزیدم. ابن کثیر روایت ابو مویهبة را ذکر کرده و بعد ادامه می دهد: پیامبر اکرم (ص ) بعد از این جریان 7 یا 8 روز دیگر، بیشتر در دنیا نماند.ابن کثیر همچنین در داستان اعتکاف 20 روز آخر ماه رمضان پیامبر (ص ) و نزول دو بار قرآن را در سال ذکر می کند.
یک ماه پیش از رحلت
عبدالله بن مسعود گوید: پیامبر اکرم (ص) یک ماه پیش از وفات خود، خواص اصحاب خود را در خانه عایشه فرا خواند و جریان نزدیک بودن وفات خود را به اطلاع اصحاب رساند. حبیب السیر با اختلافی جزئی همین مطلب را یادآور می شود.
کوچ آفتاب
پیامبر خدا (ص) در تاریخ 28 صفر سال 10 هجری در مدینه منوره چشم از جهان فرو بستند و به لقاء الله پیوستند، و این در حالی بود که سر در سینه برادر خویش علی بن ابی طالب (ع) داشتند. و رسول خدا (ص) در حالی قبض روح شد که سر بر سینه من نهاده بود و جانش در میان دستانم گرفته شد و من دستم را بر چهره ایشان کشیدم و من متولی غسل آن حضرت شدم و ملائکه مرا کمک می کردند و در و دیوار خانه اش من از صدای آهسته آنان که بر او نماز می خواندند و گروهی بالای می رفتند و گوش من از صدای آهسته آنان که بر او نماز می خواندند خالی نمی شد تا آنکه او را در ضریحش به خاک سپردیم...
علی (ع) در غم رحلت پیامبر (ص) در حالی که حضرت را غسل می داد و کفن می کرد، چنین فرمود: (بأبی أنت و أمی یا رسول الله لقد انقطع بموتک...): پدر و مادرم فدای تو ای رسول خدا! همانا با مرگ تو از نعمتی محروم شدیم که با مرگ دیگران از آن محروم نمی شدیم و آن، نعمت نبوت و اخبار آسمانی بود. مصیبت تو آنقدر بزرگ است که ما را به خاطر تمام مصیبتهای دیگر تسلیت می دهد و از این جهت، تو منحصر به فرد هستی و همه مردم در سوگ تو ماتمزده هستند و از این جهت عمومیت داری و اگر نبود که تو ما را به صبر امر فرمودی و از جزع و ناله نهی نمودی، سرچشمه های اشک را خشک می کردیم و درد و غم ما همواره باقی می بود و اندوه ما زدوده نمی شد و اینها نیز برای تو اندک است، ولی مرگ را نمی توان برطرف کرد، پدر و مادرم فدای تو باد! ما را نزد پروردگارت یاد کن و در خاطر خود نگهدار!
رحلت پیامبر اکرم؛ وفات یا شهادت؟!
آیا پیامبر اسلام (ص) به مرگ طبیعی از دنیا رفتند یا شهید شدند؟ عده ای تلاش می کنند در جامعه مسلمین القا کنند پیامبر (ص) عمر طبیعی خودشان را کردند. کسی به ایشان قصد سوء نکرد. و این نظر خود را با تعبیر وفات و یا رحلت پیامبر (ص) ابراز می دارند؛ و متأسفانه در محافل شیعیان هر چند نادانسته و ناخواسته؛ چنین تعبیر می شود.اما اولا باید بدانیم پیامبر (ص) را چندین بار ترور کردند. در اوایل بعثت مشرکان قصد حذف کردن فیزیکی ایشان را داشتند و در ادامه و مخصوصا بعد از هجرت به مدینه و استقرار حکومت اسلامی منافقین که طمع ریاست داشتند چندین بار سوء قصد به حضرت رسول کردند که ناکام ماند اما در آخر ایشان را مسموم و به شهادت رساندند و به قصد شوم خود رسیدند. ثانیا در عمل این مطلب را ابراز کنیم که پیامبر (ص) ما در بستر به مرگ طبیعی جان نداد بلکه شهید شدند. اما دلیل ادعای ما علاوه بر تاریخ صحیح صدر اسلام روایتی است که از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: هیچ پیامبر و وصی پیامبری نیست الّا اینکه به شهادت می رسد. یعنی در راه خدا کشته خواهد شد. شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الامال روایتی در همین مضمون از امام صادق(ع) نقل می کنند و تصریح می کنند که روایت صحیحه است. در ادامه روایاتی می آید که نشان دهنده شهادت حضرت ختمی مرتبت است:
عیون: ابا صلت هروی از حضرت رضا علیه السّلام نقل کرد که فرمود هیچ یک از ما نیست مگر اینکه کشته می شود.
اعتقادات صدوق: می نویسد اعتقاد ما اینست که پیامبر اکرم(ص) در جنگ خیبر مسموم شد پیوسته این ناراحتی در آن جناب بازگشت می کرد تا بالاخره رگ گردنش بر اثر سمّ قطع و از آن ناراحتی درگذشت. که از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: هیچ پیامبر و وصی پیامبری نیست الّا اینکه به شهادت می رسد. یعنی در راه خدا کشته خواهد شد.
کفایة الاثر: هشام بن محمّد از پدر خود نقل کرد که حضرت امام حسن (ع) پس از شهادت پدر خود امیر المؤمنین (ع) در ضمن سخنرانی خود فرمود: پیامبر اکرم (ص) به من خبر داده که امامت در اختیار دوازده امام از اهل بیت اوست که برگزیده اند. هیچ کدام از ما نیست مگر اینکه یا مسموم می شود و یا مقتول. عده ای بر این نظرند (البته روایاتی هم مؤید نظرشان وجود دارد) زنی یهودی ایشان را مسموم کرد؛ اما تاریخ این مسمومیت تا لحظه شهادت زیاد است و با عقل جور در نمی آید. اما نظر دیگری هست که از درون امت اسلامی منافقین پیامبر (ص) را مسموم کردند. روایت ذیل اشاره به این نظر دارد: جبرئیل ابتدای سوره ی عنکبوت را بر حضرت رسول فرود آورد و گفت ای محمّد بخوان «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الم أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ أَنْ یَسْبِقُونا ساءَ ما یَحْکمُونَ. رسول خدا (ص) به جبرئیل فرمود: این چه آزمایشی است جبرئیل عرض کرد ای محمّد همانا خدای تعالی تو را سلام می رساند و می فرماید: که من پیامبری پیش از تو نفرستادم مگر اینکه در پایان زندگی اش جانشینی که بجایش بنشیند برگزید و روش و احکامش را زنده کرد پس راستگویان آنانند که فرمان رسول خدا را اجرا می کنند و آنان که نافرمانی او را می کنند دروغگویانند. همانا ای محمّد نزدیک شده رفتن تو بسوی پروردگارت خدا فرمان می دهد به تو که پس از خود علی بن ابی طالب را برای امتت انتخاب کنی او جانشین تو است که قیام به ارشاد و هدایت امت و رعیتت می کند. اگر امت پیروی او را کردند سالم خواهند ماند …حذیفه گفت رسول خدا، علی (ع) را خواست و با او خلوت کرد همان روز و شب را علم و حکمتی که خدا با وی سپرده بود او هم به علی(ع) سپرد و او را آگاه کرد آنچه را که جبرئیل گفته بود.
منابع
1- بصائر الدرجات، محمد بن حسن بن فروخ صفار، ص 503، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم 1404 قمری.
2- ترجمه جلد هفتم بحارالانوار، ج 5، ص 176.
3- ترجمه جلد هفتم بحارالانوار، ج 5، ص 178.
4- سوره عنکبوت، آیه 1 – 3.
5- ارشاد القلوب، ترجمه رضایی، ج 2، ص 235- 238.
6-سوره شعراء، آیه 227، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.
7- سیرة المصطفی هاشم معروف ص 709 - دارالقلم به نقل از شرح نهج ابن ابی الحوید ج 3 - 190 - 189.
8- تاریخ ابن اثیر ج 2، ص 318 - دار صادر.
9- تاریخ طبری ج 2، ص 226.
10- البدایة و النهایة ابن کثیر، ج 5 - 6، ص 224، بیروت.
11- سیرة المصطفی، هاشم معروف، ص 708، دارالقلم بیروت.
12- تاریخ طبری، ج 2/226، چاپ بیروت.
13- البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج 5، ص 224 - 225.
14- حیاة محمد: محمد مصطفی المراعی، ص 471.
15- طبقات ابن سعد، ج 2، ص 206.
16- ج 4، ص 247.
17- کامل ابن اثیر، ج 2، ص 318، دار صادر.
18- سیرة المصطفی هاشم معروف به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 3، ص 190 - 189.
19- جزء سوم از جلد اول، ص 413.
این مطلب از سایت حوزه علمیه قم نقل شده است.
برای دیدن اصل مطلب بر روی حوزه کلیک کنید.