hejab

خواهرم ، امروز چادر سیاهت از خون سرخ شهیدان با ارزش تر است

خواهرم! با تو هستم ! بله، با تو که شرف، دین و غیرتی که دارم از حجاب توست و اگر امروز با غرور سر به آسمان می ساییم ، اگر باد به غبغب انداخته و سینه مان را سپر کرده و با فریاد رسا در مقابل دنیای جهانخواران ایستاده ایم از ایستادگی توست؛

با تو هستم با تو که اگر مرد به معراج می رود از دامان پاکی است که تو او در آنجا پرورش داده ای! با تو هستم! با تو ای خواهر و مادری که خداوند باری تعالی بهشت عدن را زیر پایت قرار داده.

بیخود نیست که روح خدا، خمینی کبیر (ره) دامان مادر را اولین مدرسه ای که بچه دارد، می نامد. به حق خدا همینطور است با تو هستم! با تو که پرورش دهنده انبیاء الهی هستی که هر کدامشان هزاران صالح به جامعه تحویل دادند. مردان صالحو پاکی همچون ابوذر، مالک، سلمان، عماریاسر و ...

خواهرم با تو هستم با تو که پرورش دهنده مردانی هستی که صحنه هایی از ایثار، وفا، مردانگی، رزم، ایمان، دلدادگی و عشق را در سرزمین نینوا و روز عاشورا به نمایش در آوردند که آن صحنه ها در همیشه تاریخ جاودانه و ماندگار خواهند ماند. تاریخ بشری عاجز و درمانده اینهمه ایثارت!

چرا راه را اشتباه می رویم و دور خود می چرخیم؟! چرا بی انصافی می کنیم؟! مگر نه اینکه خود شما نیز نقش پررنگی در آن صحنه ها داشتید و از اعضای اصلی آن صحنه های تاریخی بودید، حضور داشتید و خون دادید، آن به کنار اگر وجود نازنین شما و آن فریاد زینبیت و آن خروش حیدریت و آن حجب و حیا و عفت زهرایت و آن بر ملا کننده ی مکر و ریای حسنیت نبود، اصلاً امروز از آن صحنه های مهیج کربلا و کربلائیان، نه اسمی بر جای می ماند و نه یادی که ما امروز در وصفش سخن برانیم و یا روایتگر آن باشیم؟ ابدا، محال بود! «کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود.»

این بی انصافی محض است اگر اسمی و روایتی از کربلا برده شود و یادی از آن همه حضور مؤثر و چشمگیر شما خواهرانمان نباشد. اصلاً کربلا بدون حضور شما معنی پیدا نمی کرد.

خواهرم! گوارا باد آن بهشت برینی را که خداوند عزوجل به توی زن، به توی خواهر و به توی مادر وعده اش را داده! بیخود نیست که می گویند: « بهشت را به بها می دهند نه به بهانه » واقعاً بهای تو همان بهشتی است که خداوند به وسیله نبی و پیامبرش حضرت محمد مصطفی بشارتش را به شما داده ! بهشت کمترین بهائی است که خداوند به تو خواهر عزیزم که در کشور کفر و شرک و در بیدادگاههای غرب برای دفاع از حجابت ، شرفت و دینت حاضر شدی که از جان شیرین و عزیزت بگذری و قلب پاک و مالامال از ایمانت را آماج تیغ سفاک نژادپرستی که هیچ بویی از انسانیت و مردانگی به مشام کثیفش نرسیده، قرار دهی ولی حاضر نباشی که ذره ای از آرمانت، دینت و حجابت کوتاه بیایی.

بنازم به آن غیرتت که توانستی با ایستادگی خود نه تنها پایداری و استواری زن مسلمان را که ظلم و ستم اروپای وحشی و بیدادگاههای اسلام ستیز آنرا به چالش کشیده و آن بی آبروها را بی آبروتر و مفتضح تر گردانی و آن مردان پست را در مقابل ایمانت خوار و ذایل گردانی.

خواهرم! این خفاشان شب پرست و این نوکران بی جیره و مواجب صهیونیزم چه بدگمان کرده اند که می توانند با زور سر نیزه حجابت را بگیرند! به اینها می گوییم که اگر آن قلدر بی سواد و نادان رضاخان میر پنج توانست که بعد از آن همه بگیر و ببنند کاری از پیش ببرد شما هم می توانید! واقعاً این حاکمان فاسد اروپایی یا نادانند و یا سرشان را در چیزی فرو کرده اند که واقعه به آن بزرگی و مهمی (کشف حجاب رضاخانی) را از یاد برده و یا خود را به نفهمی می زنند و خود را اینگونه مضحکه کرده و به دردسر می اندازند!

خواهرم! به خودت ببال چون تو بودی که تبل رسوایی غرب را به صدا در آوردی و به دنیا فهماندی که آزادی و دمکراسی در غرب هیچ جایگاهی ندارد و تنها اینها وسیله هایی هستند برای استعمار و استثمار مردم و به دام انداختن افراد ساده لوح! تو بودی که ادعای پوچ غرب را در مورد آزادی که به وسیله های تبلیغاتی مانند ماهواره ها، ایستگاه های رادیو تلویزیونی و ورق پاره های متعدد خود تبلیغ و نشر می دادند، با ایستادگیت همه را افشا و واهی بودن آنهمه تبلیغ را در صحنه عمل به اثبات برسانی !

مگر غرب ادعای آزادی فردی نمی کرد و آنرا با جاروجنجال در جهان فریاد نمی زد؟! مگر آزادی ادیان را با تبلیغ و هیاهو به عالم و آدم جا نزد؟! پس چه شد که بعد از آنهمه جار و جنجال و هیاهو و سر و صدا امروز یک روسری چند سانتی را بر سر زنان مسلمان تاب نمی آورند و آنها را که محجبه هستند از کمترین حقوق اجتماعی شان محروم می سازد که هیچ حتی کمترین حقوق انسانی که انتخاب لباس و پوشش است را نیز از زنان مسلمان سلب نموده! این است معنی آزادی که غرب از آن دم می زند؟! زهی شرمساری! تازه ما معنی آزادی در غرب را فهمیدیم که آنهم از همت و ایستادگی توی خواهر محجبه ام بود.

خواهرم! باید هم به خود ببالی از این قدرت بزرگی به نام حجاب که تو آنرا در غرب به نمایش درآوردی و توانستی که بزرگترین دولتهای غربی را در مقابل اراده ات به زانو در آورده و آنها را خوار و ذلیل گردانی بنگر که چگونه با وحشت میگویند که زنان محجبه، لندن را به تصرف خود درآورده اند! ترس از حجابت را ببین که استکبار مکار را به وحشت انداخته.

که اگر می ترسید اینگونه در مقابل آن جبهه گیری نمی کرد و به تبع آن خود را رسوا!

خواهرم! به حق سوگند که حجابت از سلاح من دشمن را بیشتر می ترساند باور کن که این چادر سیاهت از خون سرخ شهیدان با ارزش تر است. زیرا حجاب توست که به خون شهیدان ارج و قرب چند برابری می دهد و اگر سیاهی چادرت نبود دشمن سرخی خون شهیدت را به یغما می برد؛ در ضمن سیاهی چادر تو بود که آزادیخواهان قلابی و بدلی را روسیاه کرد!

خواهرم! حجاب تو امروز به نمادی از اسلام انقلابی ناب محمدی (ص) تبدیل گردیده که پشت ابرقدرتها را به لرزه در آورده یا بهتر است بگوییم که حجاب تو پایه های حکومت های استبدادی و غیر مردمی غرب و غرب زدگان را سست و لرزان نموده و چیزی نمانده که بر سر حاکمان ظالمشان آوار گرداند.

و این حجاب تو بود که حجاب از دیدگان مردم جهان برداشت تا بتوانند به راحتی حق را از باطل بازشناسند و در مقابل مکاران بایستند. این انقلابهای منطقه نشانه ای از ایستادگی و رشادت تو و فرزندان تو هستند.

اما افسوس! افسوس و صد افسوس! هزاران افسوس از بعضی از خواهرانم ...!!

hejab

خواهرم ایکاش تو را با این شکل و شمایل هرگز نمی دیدم! گله و شکایتم از توست! بله، از تو ای خواهرم! چرا به حجابت بی توجهی؟! چرا این نعمت بزرگ و با ارزش را ارج نمی گذاری که هیچ بلکه به گرانبهایی که خداوند در وجودت نهاده نیز قدر نمی نهی؟! 

خواهرم! چرا گوهر گرانبهای عفاف، عزت، شرف و حیثیت را که باید در صدف حجاب از دید نامردمان و نامحرمان پنهان و محفوظ بداری، اینگونه آنرا در معرض دید و نهاجم عده ای چشم چران و شهوتران قرار داده ای ؟!  آخر چرا ؟! چرا چوب حراج به حجاب و عفافت زده ای ؟!

خواهرم! چرا خود را مانند عروسکی در دست خیمه شب گردان غرب قرار داده و خود را ملعبه دست مشتی هوسران قرار داده ای؟!

خواهرم! بهایت بس سنگین است! بهایت بهشت هدفی است که قادر متعال به تو وعده اش را داده نه اسفل السافلینی که تو آنرا انتخاب کرده ای! این بد معامله ای است که تو در پیش گرفته ای چون همه اش ضرر و خسران است، دنیوی و اخروی!!

خواهرم! به هوش باش ظلم به خود تا به کی و تا کجا؟! چرا خودت را مانند لعبتان اروپایی آرایش کرده و در خیابانها به خودنمایی می پردازی؟! حیف آن غیرت الهی زن که خداوند متعال در وجودت نهاده، نیست که آنرا اینگونه به تاراج داده ای! حیف نیست که خود را مانند مانکن های خیابانی بزرک کرده و اندامتان را که باید در پوشش حجاب محفوظ باشد در معرض دید چشم دریده های هوسران قرار داده که قصد بهره برداری از تو را دارند و بعد که به امیال پست شیطانی خود رسیدند تو را مانند دستمال کاغذی مچاله و به زباله دان بدنامی پرتت می نمایند.

 

خواهرم! قدری تأمل! قدری تدبر!  قدری تفکر!  که آخر چرا!

 

چرا تویی که باید آموزه های زندگیت را از زنان نامدار و بزرگی که هر کدامشان مایه خیر و سعادت برای بشر بوده اند، کسب کنی، از کسانی تقلید می کنی که خودشان مجسمه ای از رذایل اخلاقی هستند و وجودشان را مجموعه ای از شرارت ها، رذالت ها و فسادهای اخلاقی تشکیل داده که امروزه در جامعه معروف و مشهور هستند و زندگی آنها جهنمی کوچک تر از مقیاس جهنم بزرگی است که خداوند در آخرت نصیب شان می گرداند!

 

خواهرم! اینها نجات دهنده و ناجی اخلاقی تو هستند اینها تو را به بی راهه ناکجا آباد سوق می دهند ! راه راست و درست را از کسانی الگو بگیر که هر کدامشان مظهر و نشانه ای از صفات و آیات الهی هستند که خداوند بزرگ در وجودشان نهاده کسانی مانند زهرای اطهر (س) و زینب کبری (س)! الگوی تو باید این بهشتیان باشد نه مشتی رجاله فاسدالاخلاق! «ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است بهترین زینت زن حفظ حجاب است.»

 

خواهرم! بی حجابی و بدحجابی تو امیدهای فرو خفته در دل دشمنان و شیاطین را بیدار و مایه تسلی خاطر آنها را فراهم و از آنطرف تیر زهر آگینی هستند که به قلب برادران ایمانیت اصابت می نماید.

 

بیا امید را در دلهای پرکین و سیاه شیاطین بمیران و با حجابت هوسرانانی را که در کمینت نشسته اند را مأیوس و ناامید گردان و امید را در دلهای برادرانت بارور ساز. خیلی ساده است! فقط کافی است که چادری تهیه و از فردا با افتحار و سربلندی آن چادر را به سر کرده و در مراکزی که به نظام تعلق دارند حاضر شوی در مساجد و تکایا و ... آنوقت است که لذت آزادی واقعی را به تمام وجود و معنی حس می کنی ! ما برایت دعا می کنیم تا تو خواهرم چه بخواهی ...!!

 

مروه شربینی ـ بانوی مسلمان محجه ای که بعد از آنکه یک نژادپرست کثیف آلمانی به حجابش توهین نمود، او را به بیدادکاههای غرب بر تظلم خواهی مراجعه که متأسفانه در آن بیدادگاه و جلوی چشم قاضی و مأمور امنیتی، این نژاد پرست خون آشام با دشنه ای که قبلاً تهیه و با خود به بیدادگاه آورده بود، به این بانوی محجه حمله و قلب پاک و مالامال به ایمان او را در جلوی چشم همسر و تنها فرزندش از هم درید. ای مرگ بر بیدادگرانی که به نام آزادی ،آزادی را به سلخ برده و بر جنازه او مجلس رقص و پایکوبی به راه انداخته و با هلهله و شادی خود می خواهند مانع از رسیدن صدای حق به جامعه برسد! زهی خیال باطل ...!!

غلامعلی آبدهی مقدم ـ کلاله